گزارش
کامبیز فرخ پور- محور مقاومت شبکهای از دولتهای منطقهای و گروههای همفکری است که با هدف مقابله با اشغالگری رژیم صهیونیستی ونفوذ بیگانگان، بهویژه ایالات متحده شکل گرفته و بهدلیل ماهیت اعتقادی آن کمترین وابستگی را به افراد و ساختارهای رسمی دارد. تحولات سوریه طی روزهای اخیر به یکی از اصلی ترین موضوعات مورد بحث در محافل سیاسی و رسانه ای تبدیل شده است. طرح گمانه های مختلف در خصوص نقش و تأثیرگذاری بازیگران مختلف در وقوع این رخداد که جنبه های شگفت انگیز متعددی در آن وجود دارد یکی از مهمترین موضوعاتی است که تاکنون نقطه نظرات زیادی در خصوص آن مطرح شده است. بدلیل سرعت تحولات بوقوع پیوسته در حال حاضر ارائه تحلیلی جامع که بتواند ابعاد مختلف و بسیار پیچیده این رخداد را مبتنی بر واقعیتهای موجود تبیین کند، تقریبا ناممکن است .چرا که بسیاری از عوامل بوجود آورنده آن کاملا پنهان است. شکل گیری روندهای جدید در سوریه ، منطقه و نظام بین الملل و تعیین نسبت بازیگران اصلی با آن در آینده، تا حدود زیادی می تواند به دستیابی تصویری شفاف از رخدادهایی که منجر به سقوط سریع دولت بشار اسد کمک نماید. یکی از بحثهای رایج که اکنون در فضای سیاسی داخلی و خارجی پیرامون آن اظهار نظرهای متعددی مطرح می شود، مسئله سقوط بشار اسد و پیامدهای آن بر سیاستهای منطقهای ایران و محور مقاومت است. برخی تحلیلگران، سقوط اسد را به معنای وارد شدن آسیب جدی به سیاستهای ایران در منطقه و تضعیف محور مقاومت میدانند و با این استدلال که سوریه اسد، یکی از اصلی ترین زنجیره های ایجاد کننده محور مقاومت به شمار می رفت، آینده غیر روشنی را برای تحقق اهداف جبهه مقاومت در منطقه ترسیم می کنند اما آیا چنین ادعایی قابل دفاع است؟ برای پاسخ به این پرسش، لازم است مفهوم محور مقاومت، سیاستهای منطقهای ایران و وضعیت آینده این محور را بررسی کنیم. محور مقاومت: مفهومی فراتر از یک دولت یا شخص محور مقاومت شبکهای از دولتهای منطقهای و گروههای همفکری است که با هدف مقابله با اشغالگری رژیم صهیونیستی ونفوذ بیگانگان، بهویژه ایالات متحده شکل گرفته است.اهداف اصلی محور مقاومت حمایت از ملتهای منطقه، حفظ استقلال کشورها و مقابله با اشغالگری است و بدلیل ماهیت اعتقادی آن کمترین وابستگی را به افراد و ساختارهای رسمی دارد برخلاف تصورات سادهانگارانه، محور مقاومت به یک شخص یا یک دولت خاص وابسته نیست. این محور بر پایه یک تفکر و باور عمیق و فراگیر و مبتنی بر حمایتهای مردمی شکل گرفته و با تغییرات در سطح رهبری دولتها از بین نمیرود. سیاستهای منطقهای ایران و استراتژی محور مقاومت ایران همواره تلاش کرده تا از طریق حمایت و تقویت ظرفیتهای مردمی در منطقه، مانع نفوذ قدرتهای خارجی در غرب آسیا شود. حمایت از دولت سوریه نیز بخشی از این راهبرد بوده است. این حمایت نهتنها در راستای اهداف ژئوپلیتیک ایران، بلکه برای حفظ توازن قدرت در منطقه، مقابله با گسترش تروریسم و کاهش اثرگذاری بازیگران فرامنطقه ای بوده است. در این راستا، ایران نشان داده که توانایی انعطاف در برابر شرایط مختلف را دارد و فراز و فرودهای سیاسی و امنیتی در منطقه نمی تواند اثر تعیین کننده ای در پیش برد اهداف محور مقاومت ایجاد کند. کشف فرصتهای جدید از دل تهدیداتی که به ظاهر شکننده هستند از ویژگیهای تفکری است که محور مقاومت بر پایه آن بنا شده است. سقوط بشار اسد: چالش یا شکست؟ اگرچه سقوط بشار اسد میتواند چالشی مهم برای محور مقاومت باشد، اما به معنای شکست و هزیمت این محور نیست. ساختار شبکهای محور مقاومت باعث شده که این جریان همواره بر پایه همبستگی اعتقادی و راهبردی عمل کند، نه وابستگی به یک فرد یا دولت خاص. محور مقاومت نشان داده که توانمندی بهره گیری از ظرفیتهای بالقوه برای فعلیت بخشیدن به اهداف خود را دارد و تغییرات کوچک و بزرگ نمی تواند مانع پیگیری اهداف راهبردی در منطقه شود. سقوط بشار اسد به معنای وارد شدن آسیب جدی به سیاستهای منطقهای ایران یا پایان یافتن نقش محور مقاومت در منطقه نیست. ایران به عنوان بازیگری مهم و تاثیر گذار در منطقه غرب آسیا سیاستهای خود در منطقه را بر پایه اهداف بلندمدت و توانمندیهای بالقوه و بالفعل واقعی طراحی و پیگیری نموده است. تحولات سه دهه گذشته در منطقه نشان دهنده این واقعیت است که اصول حاکم بر سیاستهای منطقه ای ایران قوی تر از آن از آن است که با بود یا نبود دولتها یا اشخاص خاص دچار آسیب شود. بهطور قطع محور مقاومت همچنان بهعنوان یک نیروی مؤثر در مقابله با نفوذ بیگانگان و دفاع از استقلال منطقه باقی خواهد ماند. ایران نیز با بهره گیری از مجموعه ظرفیتهای در اختیار خود و با تکیه بر تجربه و راهبردهای متنوع، به نقشآفرینی مؤثر در منطقه ادامه خواهد داد. دوران پسا اسد بحران داخلی سوریه که در سال 2011 شروع شد در پی اعتراضات و جنگ داخلی پس از 13 سال سرانجام به خاتمه یافتن حکومت بشار اسد انجامید. اما رفتن بشار اسد به معنای پایان بحران سوریه نخواهد بود و بدون شک خلا بوجود آمده بستری جهت نفوذ بازیگران خارجی و گروههای تکفیری و تروریستی فراهم خواهد نمود که ممکن است منطقه را با بحرانهای بیشماری روبرو سازد. «اشکان ممبینی»، کارشناس مسائل بینالملل در رابطه با علت سقوط بشار اسد و تسلط تحریرالشام در بازه زمانی کوتاه بر سوریه گفت: سقوط دمشق بسیار با شتاب انجام شد و این شتاب و سرعت در عملیاتها نشان از یک هماهنگی از قبل انجام شده است که شاید طی ۲ سال اخیر صورت گرفته باشد. خیلی سادهلوحانه به نظر میرسد اگر فکر کنیم که این عملیاتها ماحصل یک طرح یک شبه یا چند ماهه باشد. سرعت این تجاوز و عملیاتها بیشک نشان هماهنگی و برنامهریزیهای گسترده بین چند کشور آمریکا، اسرائیل و ترکیه است و بعضا برخی از گروههای مسلح و تکفیری در این مسیر کمکهایی کردهاند. عدم تضعیف محور مقاومت وی افزود: سوریه همیشه به عنوان یکی از حلقههای محور مقاومت از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده و اصولا سوریه و بشار اسد به عنوان یک حلقه و ساختار سیاسی آن به عنوان حلقه نهایی محور مقاومت در رابطه با موضوع فلسطین همیشه مطرح بوده است. این کارشناس مسائل بینالملل با بیان اینکه امروز شاهد هستیم که در سوریه تغییراتی ایجاد شده و ممکن است برخی بر این باور باشند که با سقوط بشار محور مقاومت تضعيف خواهد شد تصریح کرد: اینگونه تحلیلها درست نیست چرا که محور مقاومت از یک کشور تشکیل نشده بلکه مجموعهای از کشورها با محوریت ایران مانند لبنان، یمن، سوریه، فلسطین و عراق میباشند و در عملکرد محور مقاومت و اهدافی که این جبهه در مقابله با رژیم صهیونیستی دنبال میکند تغییری ایجاد نخواهد کرد. هراس آمریکا از محور مقاومت ممبینی با اشاره به اینکه محور آمریکایی- صهیونیستی همیشه به دنبال تضعيف این محور و کشورهای عضو مقاومت بوده گفت: آنها از قدرت گرفتن و نفوذ این کشورها در منطقه همیشه هراس داشته و با حضور در این کشورها قصد غارت منابع آنها را داشتهاند و گسترش جاهطلبیهای خود را دنبال میکنند ولی این چند ساله شاهد کاهش نفوذ و قدرت آمریکا و افزایش قدرت و نفوذ کشورهای جبهه مقاومت بودهایم. وی گفت: آمریکا و اسرائیل و همپیمانان آنها طی چند دهه گذشته همیشه تلاش داشتند با ایجاد جنگ و ناامنی و تنش و بیثباتی در منطقه و انجام پروژههای تجزیه در این کشورها از افزایش قدرت آنها جلوگیری کنند اما شاهد بودیم که با مقاومت و اتحاد محور مقاومت این توطئهها با شکست مواجه شد. عوامل داخلی سقوط بشار اسد این کارشناس مسائل بینالملل ضمن اشاره به اینکه شرایطی که امروز در سوریه شاهد آن هستیم حاصل همین توطئهها و فتنه جدید آمریکایی- صهیونیستی میباشد خاطرنشان کرد: برخی عوامل داخلی نیز در سوریه به این کار کمک کرد. بشار اسد از سالهای قبل فرصت بازسازی و بازیابی و همسوسازی بعضی از گروهها و احزاب داخلی سوریه را داشت ولی انجام نشد. در سالهای اخیر ارتش سوریه باید به نوعی بازیابی میشد. گروههای مقاومت مردمی که در جنگ سال ۲۰۱۳ به کمک آمده بودند احیا نشدند و همین امر باعث شد که روزنههای نفوذ و شکاف در نقاط مختلف ایجاد شده و گسترش یابد و گروههای تکفیری و مسلح با رهبری و فتنهانگیزی آمریکا و اسرائیل از این فرصت استفاده کردند تا بتوانند این توطئه شوم را انجام دهند که متاسفانه به این وقایع اخیر ختم شد. وی از دلایل دیگر سقوط بشار اسد را جدا شدن او از محور مقاومت دانست و اشاره داشت: بشار اسد خود را تا حدودی از مقاومت جدا کرده بود و اعتراضات، مخالفتهای سیاسی، جنگ داخلی ۱۳ ساله و مشکلات اقتصادی به نوعی این کشور را در بن بست قرار داده بود. نقش ایران در حفظ موازنه قدرت ممبینی در رابطه با نقش ایران گفت: ایران میتواند بخشی از محور مقاومت همانند یمن یا نقاط دیگر را تقویت کند که این محور از جنبه دیگر تقویت شود و حفظ موازنه قدرت با قواعدی دیگر و مختصات جدیدی شکل بگیرد. ایران فتنههای سیاسی بسیار بزرگتر از این را به کمک رهنمودهای هوشمندانه و مدبرانه مقام معظم رهبری، حضور و هوشیاری مردم و استحکام سیاسی و امنیتی خود پشت سر گذاشته است. بنابراین پشتوانه مستحکم و قدرت داخلی قدرتمند ایران میتواند بازسازی و تقویت جبهه مقاومت را با روشها و راههای جدید به سرانجام برساند. وی با اشاره به تهدیداتی که در منطقه وجود دارد گفت: با توجه توطئههای آمریکا و رژیم صهیونیستی در جهت تضعیف محور مقاومت، باید بیش از گذشته مراقب فتنهها بود زیرا منطقه بسیار حساس شده است و تحرکات جدیدی در حال رخ دادن است که باید کشورهای منطقه با رصد و تحلیل و پیگیری ثانیه به ثانیه این تحولات، اقدامات و تمهیدات لازم را در جهت جلوگیری و خنثیسازی هرگونه تهدید از جانب گروههای تروریستی به رهبری رژیم صهیونیستی را داشته باشند. چرایی سقوط سوریه و آینده محور مقاومت/ چرا ایران از بشار اسد دفاع نکرد؟ وجود بشار اسد در راس حکومت سوریه هم برای جمهوری اسلامی ایران و هم برای او یک فرصت بود. اما پیروزی گروههای مسلح تکفیری آغازی بر فتنه در کشورهای منطقه و حتی اروپا خواهد بود؛ و این، تازه ابتدای رویارویی محور مقاومت با اسرائیل و آمریکاست. سوریه مورد توطئه و تهاجمی قوی از سوی ائتلاف بین المللی امریکا، رژیم صهیونیستی و ترکیه قرار گرفته است که راهبرد خطرناک آن، قطع رابطه جمهوری اسلامی ایران با جبهه مقاومت، شکاف در امت اسلامی، کوچکسازی قاعده قدرت جمهوری اسلامی و محدودسازی قدرت بازیگری و تاثیر نظام در مرزهای خود است. حضور و نفوذ جمهوری اسلامی در کشورهای اسلامی از جنس حضور دیگران و صرفا دارای ماهیت نظامی نیست. حضور ایران در منطقه حضوری معنوی، عقیدتی، فکری، فناوری و فرهنگی است واین نفوذ با سقوط دولت سوریه هم از بین نخواهد رفت. بخشی از ارتباط ما با محور مقاومت و حزب الله از طریق ارتباط زمینی از مسیر سوریه بوده است، اما باید دانست که جبهه مقاومت و حزب الله هم دیگر آن گروه کوچک و ضعیف سابق نیست. حالا دیگر حزب الله به قدرت نوسازی و سازندگی «خود اتکا» دست پیدا کرده است. البته وضعیت فعلی جمهوری اسلامی را ناگزیر خواهد ساخت تا با مشکلات بیشتری مواجه شده و در نتیجه تلاشهای خود را مضاعف سازد، ولی کار جبهه مقاومت متوقف نخواهد شد. رژیم صهیونیستی در تحقق همه اهداف نظامی خود در مواجهه با حزب الله در جنوب لبنان شکست خورده و مجبور به پذیرش آتشبس شد. این شکست در ادامه شکستهای امریکا در منطقه رخ داد و رژیم صهیونیستی برای متوقف کردن زنجیره شکستهایش ماجرای سوریه را رقم زد. اما در عین حال نباید فراموش کرد که بدون شک ضرباتی که آمریکا و متحدانش بر پیکره مقاومت و امت اسلامی وارد کردهاند نیز خیلی سنگین، دردناک و تلخ بوده است. باید بخاطر سپرد که همانند غافلگیری راهبردی که طرف مقابل تجربه کرد، محور مقاومت نیز غافلگیریهایی داشته است، اما آن رژیمی که شب و روز نابودی را در مقابل چشمان خود میبیند رژیم صهیونیستی است و بیراه نیست که نخست وزیر این رژیم اخیرا بیان داشت که «ما برای بقای خود میجنگیم». وجود بشار اسد در راس حکومت سوریه هم برای جمهوری اسلامی ایران و هم برای او یک فرصت بود. ایران از این فرصت برای تقویت جبهه مقاومت و ارتقای حکمرانی در سوریه استفاده کرد، ولی او به اندازه کافی به توصیههای جمهوری اسلامی در خصوص مردمسالاری و دفاع مردمی توجه ننمود. عدم همراهی مردم با دولت بهدلیل اوضاع وخیم اقتصادی، ضعیف شدن ارتش و آلوده شدن به فساد، اعتماد دولت سوریه به برخی وعدههای دولتهای خارجی در ازای دست برداشتن از مقاومت برخی از همین اشتباهات است، تا جایی که همانگونه که حتی در رسانهها نیز بهچشم میخورد، او حتی تا همین چند روز قبل هم درخواست صریحی از جمهوری اسلامی برای کمک نکرده بود در حالیکه روشن بود نظام حکومتی سوریه توان لازم برای ایستادگی را ندارد. پیروزی گروههای مسلح تکفیری آغازی بر فتنه در کشورهای منطقه و حتی اروپا خواهد بود. این یک پدیده مسموم، مرموز و شوم است که دامنگیر بشریت شده است و هیچ کشوری، حتی خود ترکیه، نیز از آن در امان نخواهد ماند. هدف ترکیه از ائتلاف با امریکا و رژیم صهیونیستی، تحقق جاه طلبیها و جبران تحقیرهای تاریخی مربوط به جنگ جهانی اول و دوم است. به بیان دقیق سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، آنکارا به دنبال عمق جغرافیایی در شمال سوریه است، ولی خنجری را تیز میکند که به گرده خودش فروخواهد رفت. باید بهخاطر داشت که این تازه ابتدای رویارویی محور مقاومت با اسرائیل و آمریکاست. قلمروی محور مقاومت وسیع است و سوریه تنها یکی از بخشهای آناست. در جنگ گاه ضربه میزنید و گاه ضربه میخورید، گاه غافلگیر میکنید و گاه غافلگیر میشوید. مهم، اما آنستکه از این تجارب در ادامه جنگ در میادین دیگر نبرد بخوبی استفاده کنید. میادین دیگر این نبرد در یمن، عراق، فلسطین، لبنان و ایران هنوز باقی است و با برنامه و مجاهدت الهی و سرسختانه میتوان در نهایت پیروز صحنه کلی نبرد شد. اتهام زنی به افراد و احساس شکست، وحشت و ناامیدی در داخل، دقیقا هدف جنگ شناختی دشمن است. این فتنه بزرگ هم مثل فتنهها و حوادث دیگر عبور خواهد کرد، برنده کسی است که از آن برای قوی شدن خود بهعنوان یک فرصت استفاده کند. امیرالمومنین ع: إِنَّ الْفِتَنَ إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ، یُنْکَرْنَ مُقْبِلَاتٍ وَ یُعْرَفْنَ مُدْبِرَاتٍ یَحُمْنَ حَوْمَ الرِّیَاحِ یُصِبْنَ بَلَداً وَ یُخْطِئْنَ بَلَداً فتنهها هنگامی که رو میآورند فضا را به شبهه میآلایند، و، چون پشت میکنند (و از بین میروند) آگاهی بخشند. به هنگام روی آوردن، ناشناخته اند، اما به هنگام رفتن، کامل شناخته شده اند. هجومشان مانند گردبادی است که به شهری فرود میآید و شهری را نادیده میگیرد. (نهجالبلاغه خطبه ۹۳) چرا ایران در این دوره وارد سوریه نشد؟ تحولات سریع سوریه در یک هفته گذشته و عدم مداخله ایران در این تحولات مسئلهای است که باید در عوامل مختلف جستجو و تحلیل کرد. زمانی که داعش در سوریه ظهور کرد و شرایط امنیتی برای سوریه سخت شد دولت این کشور طی روندی رسمی از جمهوری اسلامی ایران درخواست کمک کرد. حضور ایران در سوریه نیز مبتنی بر چارچوب اقدامات مستشاری بود و این یعنی ارتش سوریه و نیروهای نظامی این کشور در برابر تروریستها ایستاده بودند و نیروهای مستشاری ایران بنا نبود به جای سوریها بجنگند. هرچند ایران در مقاطعی از جنگ بنا به شرایطی مجبور به اعزام نیروهای نظامی محدود نیز شد، اما چارچوب اصلی همان حضور مستشاری بود. داعش در آن زمان به نحوی پیشروی میکرد که مردم سوریه نیز از جنایات این گروه احساس خطر کردند و زمانی که نیروهای حامی اسد وارد میدان شدند از آنها استقبال کردند. استقبال مردمی، حضور ارتش در میدان و تلاش مستشاری ایران به درخواست رسمی سوریها سبب شد فتنه داعش خاموش شود. بعد از نابودی داعش به طور طبیعی حضور مستشاری ایران در سوریه کاهش یافت؛ البته درخواست دولت سوریه نیز این بود که نیروهای سوری، خود تامین امنیت کشورشان را بر عهده بگیرند. شرایط سوریه، اما در این اواخر به مرور تغییرات جدی کرد. این تغییرات در چند بخش بود. اول اینکه تروریستها جهش ژنتیکی پیدا کردند و دست از خشونت برداشتند و ژست دیپلماتیک به خود گرفتند. مردم سوریه نیز دیگر به مانند قبل از ارتش سوریه در قبال تروریستها حمایت نمیکردند. حتی در برخی بخشها مانند حلب، درب برخی خانه به روی روی شورشیان گشوده بود و به روی ارتشیها بسته! دوم اینکه ارتش سوریه نیز به دلایل مختلف از جمله ضعفهای اعتقادی، اقتصادی و روحیه و ... دیگر به مانند قبل انگیزه مقابله در برابر تروریستها را نداشت. اگر در دوره قبل مستشاران ایرانی برای کمک به نیروهای نظامی سوریه شتافتند این بار اساسا نیروهای نظامی سوری دیگر انگیزهای هم برای جنگ نداشتند و با اولین درگیریها بخش اصلی و شیرازه لشکرها و گردان هایشان از هم میپاشید. اما مهمترین مسئله و مهمترین تغییر در خود بشار اسد بود. آخرین دیدار بشار اسد با رهبرانقلاب حاوی نکته مهمی بود. رهبرانقلاب ۱۰ خرداد امسال تذکری به بشار دادند و فرمودند: «غربیها و دنبالههای آنها در منطقه قصد داشتند با جنگی که علیه سوریه به راه انداختند، نظام سیاسی این کشور را ساقط و سوریه را از معادلات منطقه حذف کنند، اما موفق نشدند و اینک نیز قصد دارند با شیوههای دیگر و از جمله وعدههایی که هیچگاه به آنها عمل نخواهند کرد، سوریه را از معادلات منطقه خارج کنند.» این تذکر ناشی از شناخت واقعی از صحنه بود. جمهوری اسلامی ایران پیش از آغاز جنگ در لبنان، بارها تذکرات لازم را درباره تقویت قوای تروریستها به اسد اعلام کرده و حتی پیشنهادات لازم را به صورت رسمی به او داده بود، اما این تذکرات و پیشنهادات مورد توجه قرار نگرفت. ادامه این روند تا آخرین ساعات سقوط اسد نیز ادامه داشت. حضور بالاترین رده مقامات ایرانی برای مذاکره با اسد نشان دهنده عزم جدی ایران برای تقویت اسد بود، اما یک خطای راهبردی سبب شد اسد در سراشیبی سقوط قرار گیرد و آن بی توجهی به تذکر رهبرانقلاب بود؛ اسد دلخوش به وعدههای جریان عربی و غربی منطقه شد. جمهوری اسلامی ایران نیز زمانی که عدم تمایل اسد را برای حمایت میدانی دریافت کرد بنا را بر عدم دخالت گذاشت، اما تلاش خود را برای متقاعد کردن اسد تا آخرین لحظه ادامه داد، اما اسد زمانی متوجه توخالی بودن وعدههای دشمنان خود شد که کار از کار گذشته بود. آینده سوریه چه میشود؟ گروههای اسلامگرا و مسلح توانستند با پیشروی سریع دمشق را به کنترل خود درآورند و محمد الجولانی با حضور در مسجد جامع (مسجد اموی) سخنرانی کرد. گمانه زنی در خصوص ماهیت دولت آتی سوریه و این کشور مستلزم شناخت از گروههای حاکم در آن و منافع کشورهای حامی آنهاست. برای شناخت بهتر گروههای مخالف اسد در سوریه ابتدا نگاهی به بافتار و ساختار جمعیتی سوریه باید داشت. بافت مذهبی سوریه شامل ۷۴ درصد اهل سنت، ۱۳ درصد علوی نُصَیریه؛ ۲ درصد شیعه امامی و اسماعیلی، ۳ درصد دروزی؛ ۷ درصد مسیحی و ۱ درصد یهودی و ایزدی است. اهل سنت اموی سوریه، در گذشته توسط امپراطوری عثمانی و حالا توسط ترکیه پشتیبانی میشوند و اهل سنت شافعی کرد هم مخالف ترکیه و مورد حمایت آمریکا هستند. در میان گروههای مخالف بشار اسد، سه گروه اصلی «ارتش ملی (آزاد) سوریه» (الجیش السوری الحر) (مورد حمایت ترکیه)؛ هیئت تحریر الشام (HTS) (مورد حمایت ترکیه و قطر) و نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) (مورد حمایت آمریکا) در سرزمین سوریه کنترل برخی مناطق را در اختیار دارند. ارتش آزاد سوریه ارتش آزاد سوریه که بعدها به ارتش ملی سوریه تغییر نام داد، ائتلافی از گروههای مسلح اپوزیسیون سوریه در جنگ داخلی سوریه، متشکل از جناحهای مختلف شورشی است که در آغاز جنگ، در ژوئیه ۲۰۱۱ ظهور کردند و در سال ۲۰۱۷، بهطور رسمی تحت نظارت ترکیه که بودجه، آموزش و پشتیبانی نظامی آن را فراهم میکند، تأسیس شد. ارتش آزاد سوریه که بعدها به ارتش ملی سوریه تغییر نام داد، ائتلافی از گروههای مسلح اپوزیسیون سوریه در جنگ داخلی سوریه، متشکل از جناحهای مختلف شورشی است که در آغاز جنگ، در ژوئیه ۲۰۱۱ ظهور کردند و در سال ۲۰۱۷، بهطور رسمی تحت نظارت ترکیه که بودجه، آموزش و پشتیبانی نظامی آن را فراهم میکند، تأسیس شد این گروه به همراه تحریر الشام در سقوط دولت اسد نقش داشت. نکته جالب توجه این است که «آناتولی»، خبرگزاری رسمی دولت ترکیه، «ارتش آزاد» را مورد حمایت آمریکا میداند. یکی از رهبران این گروه اخیرا در گفتگو با «تایمز اسرائیل» عنوان کرده «ما برای دوستی با همه در منطقه از جمله اسرائیل آمادهایم. ما هیچ دشمنی جز نظام اسد، حزبالله و ایران نداریم. آنچه که اسرائیل علیه حزبالله در لبنان انجام داد، بسیار به ما کمک کرد. حالا ما به بقیه امور رسیدگی میکنیم». به نوشته تایمز اسرائیل، این فرد در پاسخ به این سوال که در صورت سقوط دولت بشار اسد، روابط آتی سوریه و اسرائیل چگونه خواهد بود، گفت: «ما به دنبال صلح کامل با اسرائیل خواهیم بود و در کنار هم به عنوان همسایه زندگی خواهیم کرد. از زمان آغاز جنگ داخلی سوریه، هیچ اظهارنظر انتقادی علیه اسرائیل انجام ندادهایم. برخلاف حزبالله که هدفش را آزادسازی بیتالمقدس و بلندیهای جولان (که اسرائیل در جریان جنگ شش روزه در سال ۱۹۶۷ از سوریه تصرف کرد، اعلام میکرد. تنها تمرکز ما بر روی خلاص شدن از شر اسد و شبه نظامیان ایرانی است». وی تصریح کرد که در صورت به دست گرفتن قدرت، با اسرائیل همزیستی مسالمتآمیزی برقرار خواهند کرد و «شاید با کمک اسرائیل و آمریکا برای بازسازی، این منطقه را از حالت جنگی به وضعیت پیشرفت اقتصادی تبدیل کنیم. ما راهی متفاوت از ایران و حزب الله خواهیم داشت». این سرکرده ارتش آزاد سوریه توضیحی در این خصوص که آیا تروریستهای سوریه با مقامات اسرائیلی در تماس بوده یا خیر نداد، اما پاسخ داد: «من فقط میگویم که ما از اسرائیل به خاطر حملاتش به حزب الله و زیرساختهای ایران در سوریه سپاسگزاریم و امیدواریم که اسرائیل پس از سقوط اسد، در باغ سوریه گلی بکارد و از مردم سوریه به نفع منطقه حمایت کند». وی در پاسخ به این سوال که آیا انتظار دارد «اسرائیل از شورشیان حمایت مادی کند»، گفت: «ما به اندازه کافی جنگجو روی زمین داریم... آنچه ما از اسرائیل میخواهیم، یک موضع سیاسی روشن علیه نظام اسد (یعنی حمایت از شورشیان) است. ما به یک سیگنال سیاسی برای اعتمادسازی با مردم سوریه نیاز داریم». پیش از سقوط دولت بشار اسد نیز «فهد المصری» سخنگوی سابق ارتش آزاد سوریه نیز در گفتگو با شبکه ۱۲ رژیم صهیونیستی خواستار حمایت این رژیم از تروریستها «در برابر ایران» شده و گفته بود: «ما از رهبری اسرائیل میخواهیم حملات شدیدی را علیه مواضع و نیروهای مورد حمایت ایران در خاک سوریه انجام دهد». هیئت تحریر الشام هیئت تحریر الشام در ۲۸ ژانویه ۲۰۱۷ به عنوان نتیجه ادغام چندین گروه شورشی سلفی شامل جبهه فتح الشام (که پیشتر جبهه النصره نام داشت) با گروههای دیگری مانند جیش الاحرار، جبهه انصارالدین، جیش السنه، لواء الحق، و جنبش نورالدین زنکی تشکیل شد. جبهه النصره در ابتدا شاخه القاعده در سوریه بود که در سال ۲۰۱۲ تأسیس شد. این گروه در سال ۲۰۱۶ نام خود را به جبهه فتح الشام تغییر داد با هدف نشان دادن جدایی از القاعده، هرچند این تغییر نام بیشتر به عنوان یک حرکت تبلیغاتی دیده شد. جولانی در اوایل ۲۰۰۰ به القاعده پیوست و مدتی در عراق فعالیت کرد. گفته میشود که او در زمان حضور خود در عراق با ابو مصعب الزرقاوی، رهبر القاعده در عراق، همکاری داشته است. در سال ۲۰۰۳، با حمایت شبکههای لجستیکی جهادی در سوریه، الجولانی به عراق رفت و به گروه تروریستی کوچک «سریه المجاهدین» پیوست که در شهر بزرگ موصل فعال بود. در آن زمان او لباس نظامی میپوشید و چهره خود را مخفی میکرد، اما امروزه او کتوشلوار غربی میپوشد و در کنفرانسهای مطبوعاتی سخنرانی میکند. جولانی در عراق توسط نیروهای آمریکایی دستگیر و در سال ۲۰۰۶ به اردوگاه مخوف «بوکا» منتقل شد. در سال ۲۰۱۷، جبهه فتح الشام با چند گروه تندرو دیگر ادغام شد و هیئة تحریر الشام (HTS) را تشکیل داد. این گروه اکنون بر بخشهایی از سوریه کنترل دارد. با این وجود هیئت تحریر شام از سوی چندین کشور غربی و همچنین شورای امنیت سازمان ملل متحد به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته شده است. آمریکا از ۱۱ مارس ۲۰۱۷ این گروه را در لیست تروریستی قرار داد. نکته جالب آن است که ترکیه در سال ۱۳۹۷ این گروه را در لیست تروریستی قرار داد! ابومحمد جولانی، رهبر سابق جبهه النصره، به عنوان رهبر هیئت تحریر الشام ادامه داد. این نشان میدهد که رهبری و ساختار اصلی از جبهه النصره به تحریر الشام منتقل شده است. پیشروی این گروه از ادلب به سمت حلب، حماه، حمص و نهایتا منجر به کنترل بر دمشق شد و جولانی با حضور در مسجد جامع دمشق سخنرانی کرد. نکته قابل توجه در خصوص این گروههای سلفی این است که آنها هیچگاه تهدیدی را متوجه اسرائیل نکرده اند. «شیرین هانتر» عضو شورای روابط خارجی آمریکا در این زمینه به تابناک میگوید: گروههای سلفی هیچ گاه علاقهای به مسئله فلسطین نشان نداده اند. هانتر معتقد است: واضح است که شورشیان از ترکیه، اسرائیل و احتمالاً برخی کشورهای عربی و غربی کمک میگیرند. به طور کلی تحریر الشام همان اهداف جبهه النصره را دنبال میکند، که شامل براندازی حکومت بشار اسد و ایجاد یک حکومت اسلامی تحت حاکمیت شریعت است. جولانی هم در مصاحبههای خود رویکرد اصلی خود را نشان داده است. او در بخشهایی از مصاحبه با شبکه پیبیاس آمریکا و پیش از سقوط دولت اسد گفته بود: «هدف انقلاب سرنگونی اسد است. ایرانیها و روسها سعی کردند آن را احیا کنند تا زمان بخرند، اما حقیقت این است که حکومت اسد مرده است. ما دولتی بر اساس شورای مردمی ایجاد خواهیم کرد که نهادی باشد و مبتنی بر تصمیمات خودسرانه یک حاکم نباشد. هیات تحریر الشام ممکن است در هر زمانی پس از دستیابی به اهداف خود منحل شود. پس از رسیدن به اهداف خود نیازی به ماندن نیروهای خارجی در سوریه نیست.» سرکرده هیئت تحریر شام در نخستین سخنرانی اش پس از سقوط دولت سوریه در مسجد اموی دمشق، نیز به ایران حمله کرد و بشار اسد را متهم کرد که سوریه را بستر فعالیتهای ایران کرده بود. با وجود این نگرانی وجود دارد که دولت تحت کنترل آنها مامنی برای گروههای تروریستی، چون داعش شود. همچنین رویکرد خود این گروهها نیز محل پرسش است. اگرچه در ابتدای امر تلاش این گروه در این است تا اهداف خود را سرزمینی تعریف کنند ولی رویکردهای جهادی نیز در مواضع برخی فرماندهان آن نیز دیده میشود. گروهی از فرماندهان وابسته به این گروه دیروز در مسجد اموی دمشق گفتند: «ما با فریاد الله اکبر وارد مسجد اموی دمشق شدیم و به یاری خدا وارد مسجد الاقصی نیز میشویم. همچنین وارد مسجد حضرت محمد (ص) در مدینه و کعبه در مکه خواهیم شد.» این سخنان که میتواند برای عربستان نگران کننده باشد. پس از تسلط این گروه بر دمشق، اگرچه عربستان و امارات از سقوط دولت اسد ابراز خرسندی کردند ولی نگرانی خود را در خصوص چگونگی حفظ یکپارچگی سوریه ابراز داشتند. پس از سقوط دولت اسد، عربستان سعودی خواستار تلاشهایی برای جلوگیری از فروپاشی سوریه توسط شورشیان شد. وزارت خارجه عربستان در بیانیهای اعلام کرد: «پادشاهی عربستان حمایت خود را از مردم برادر سوریه و انتخاب آنها اعلام میکند.» عربستان همزمان خواستار «تلاشهای هماهنگ برای حفظ وحدت سوریه و انسجام مردم آن، بهمنظور جلوگیری از فروپاشی و تقسیم کشور» شد. امارات نیز نگران آینده سوریه و نظام حاکم بر آن است. امارات همواره با جریانات اخوانی در منطقه و در داخل کشور خود مشکل داشته است. در این راستا «انور قرقاش»، مشاور رئیس امارات در امور بینالملل، پس از سقوط دولت اسد گفته است: نباید به طرفهای غیردولتی اجازه داد که از خلأ سیاسی به وجود آمده در سوریه سوءاستفاده کنند. مسائل دفاعی و نظامی نباید در کنترل گروههای مسلح باشد. اتفاقات سوریه به وضوح نشان دهنده شکست سیاسی و ماهیت ویرانگر درگیریها و هرج و مرج است. منبع اصلی نگرانی در سوریه، افراطی گری و تروریسم است. مشاور امور بین الملل رئیس امارات تاکید کرده بود: باید منتظر بمانیم و ببنیم که بعد از این چه اتفاقی در سوریه رخ خواهد داد، تنها راه این است که دولت قابل اعتماد روی کار بیاید. نگرانی اصلی اکنون حفظ و یکپارچگی خاک سوریه است که در تهدید قرار دارد. وی در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت که ایران همچنان طرفی مهم در منطقه است و باید از این فرصت برای گفتگو با این کشور درخصوص منطقه استفاده کنیم. نیروهای دموکراتیک سوریه گروه سوم فعال در سوریه و مورد حمایت آمریکا، نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) متشکل از کردهای سوری هستند. این ائتلاف به رهبری کردها و شامل گروههای مختلف قومی و عربی است. هدف اصلی آنها مبارزه با داعش بوده، ولی همچنین در برابر اسد نیز فعالیت داشتهاند. رهبر این گروه فرهاد عبدی شاهین معروف به مظلوم عبدی است. او از کردهای سوریه است و در کوبانی متولد شده است. نیروهای دموکراتیک سوریه از همان ابتدا به عنوان شریکی محلی برای ائتلاف بینالمللی ضد داعش شناخته میشدند که رهبری آن را آمریکا بر عهده داشت. این ائتلاف که در سپتامبر ۲۰۱۴ تشکیل شد، برای پشتیبانی از گروهها و نیروهای مسلح سوریه و عراق علیه داعش، وارد عمل شد. نیروهای دموکراتیک سوریه در بیانیه معرفی خود اعلام کردند که ائتلافی نظامی-ملی هستند که تمام سوریها از جمله کردها، عربها، ترکمنها و آشوریها را در بر میگیرند. هدف اصلی آنها، شکست داعش و بازپسگیری تمام سرزمینهایی بود که این گروه در آنها پیشروی کرده بود نیروهای دموکراتیک سوریه در بیانیه معرفی خود اعلام کردند که ائتلافی نظامی-ملی هستند که تمام سوریها از جمله کردها، عربها، ترکمنها و آشوریها را در بر میگیرند. هدف اصلی آنها، شکست داعش و بازپسگیری تمام سرزمینهایی بود که این گروه در آنها پیشروی کرده بود. نیروهای دموکراتیک سوریه از طریق حمایت مالی و نظامی ائتلاف بینالمللی ضد داعش توانستند راه خود را در میدان نبرد باز کنند. اما تشکیل این نیرو، مناطق تحت کنترل آنها و دستاوردهایشان در شمال شرق سوریه، که به مرزهای جنوبی ترکیه نزدیک است، واکنش منفی دولت آنکارا را در پی داشت. از سوی دیگر گروههای جهادی فعال در جنگ سوریه، به ویژه داعش، گروههای مخالف سوری تحت حمایت ترکیه، و همین طور گروههای مرتبط با القاعده و هم پیمانان آنها، از جمله دشمنان دیگر نیروهای دموکراتیک سوریه هستند. نیروهای دموکراتیک سوریه موفق شدند داعش را از چندین منطقه استراتژیک بیرون کنند و کنترل مناطق گستردهای در شمال شرق سوریه را در دست بگیرند. از جمله برجستهترین نبردهای آنها میتوان به نبرد کوبانی در سال ۲۰۱۵ اشاره کرد. با این وجود، شورشیان ارتش آزاد سوریه وابسته به ترکیه و گروه تحریرالشام یا جبهه النصره سابق، با حملاتی غیرمنتظره بخشهایی از حلب تحت کنترل دولت مرکزی سوریه را به اشغال خود در آوردند و مناطق تحت کنترل کردها مانند تل رفعت و شهبا در شمال حلب را از کنترل یگانهای مدافع خلق وابسته به کردهای سوریه خارج کردند. تقریبا همه منابع رسانهای و کارشناسان دست داشتن ترکیه در تغییر سمت و سوی حملات به مناطق تحت کنترل کردها - به صورت مستقیم یا غیرمستقیم- را رد نکرده و گفته اند حتی اگر ترکیه مستقیم در این حملات دست نداشته باشد، پیشروی شورشیان در بخش تحت کنترل کردها، کاملا در راستای اهداف ترکیه در سوریه و محدود شدن موقعیت و توانمندی کردها بوده است. برخی مقامات آمریکایی معتقدند که با توجه به این که نیروهای کرد داوطلبانه شهر تل رفعت را به نفع شورشیان تخلیه کرده و نیروهای شورشی فعلا به سمت شرق سوریه و مناطق عمدتا تحت کنترل کردها حرکت نمیکنند، این تحولات نشانه وجود هماهنگی و همکاری میان نیروهای شورشی تحریرالشام و نیروهای دموکراتیک سوریه است. در حال نیز درگیریهایی میان کردهای سوری و گروههای سلفی در جریان است. «پل پیلار» عضو پیشین شورای اطلاعات ملی آمریکا در خصوص وضعیت آمریکا در سوریه به خبرنگار تابناک میگوید: دولت ایالات متحده پس از چندین سال عدم توجه به سوریه، مجبور خواهد شد تصمیمات جدیدی در مورد سوریه اتخاذ کند. در بحبوحه بی ثباتی و عدم اطمینان جدید در داخل سوریه، وضعیت نیروهای کوچک نظامی ایالات متحده در شمال شرق سوریه به ویژه دردسرساز خواهد شد، و ممکن است دلایل جدیدی ببینیم که چرا زودتر آن گروهها را خارج نکردیم. وی میگوید: موضع ترکیه قطعاً برای آمریکا پیچیدگی خواهد داشت. دولت اردوغان با قدرت گرفتن یک رژیم جدید در دمشق اهرم فشار خواهد داشت و این ممکن است به ترکیه اهرم فشاری با ایالات متحده در هر چیزی که شامل حضور نظامی ایالات متحده، کردهای سوریه که با ایالات متحده آمریکا متحد بوده اند و کنترل مناطق در سراسر شمال سوریه را بدهد. حال موضوع تجزیه سوریه و قدرت گرفتن گروههای، چون داعش در آن نیز مطرح است. این موضوع مورد نگرانی آمریکا و غرب نیز قرار دارد. اگرچه آنها در دشمنی با دولت بشار اسد متفق بودند ولی کنترل گروههای افراطی میتواند موجبات نگرانی بلندمدت آنها باشد. اگرچه مخالفان در رفتن حکومت اسد همپیمان بودند ولی اینکه چه ساختاری جایگزین آن شود قعا مورد اجماع گروههای مختلف نیست. «رحمان قهرمانپور» کارشناس مسائل منطقه در این خصوص معتقد است: درباره سوریه باید توجه کرد عوامل ایجاد تغییر سیاسی الزاما همان عوامل ایجاد ثبات سیاسی نیستند. یافته مهم نظریههای سیاسی در دهه ۱۹۸۰ همین نکته بود. یعنی هر تغییری الزاما مثبت و تکاملی نیست. وی میگوید: با سقوط یک حکومت اقتدار گرا نمیتوان انتظار داشت یک حکومت دموکراتیک سرکار بیاید. اولی سلبی و از جنس خراب کردن است و دومی ایجابی و از جنس ساختن است و ماهیت این دو اساسا متفاوت است. حکومتهای اقتدارگرا از نوع خاندان اسد کاری میکنند که فرهنگ سیاسی تحمل و مدارا شکل نگیرد. مردم را به گروههای مخالف هم تقسیم میکنند. با سیاستهای خاص، خودیها را تقویت و ثروتمند و غیر خودی هارا فقیر و ضعیف میکنند؛ لذا عوامل لازم برای ایجاد و ساختن یک حکومت دموکراتیک را از بین میبرند؛ لذا ساده انگاری است تصور کنیم دوران پس از اسد منجر به ظهور یک نظام سیاسی دموکراتیک خواهد شد. بستر و عوامل لازم وجود ندارد. جامعه مدنی سرکوب و نابود شد و طبقه متوسط شهری فقیر! وی میگوید: حکومتهای اقتدارگرا برای حفظ امنیت خود میکوشند کشور را به زمین سوخته تبدیل کنند تا دشمنان در آن طمع نکنند. اما پیامد این کار نابودی نیروها و نهادهایی است که میتوانند به ظهور یک نظام سیاسی دموکراتیک یا کمتر اقتدارگرا کمک کنند. مردم به هم بدبین میشوند و به جان هم میافتند. با توجه به ایدئولوژی و اهداف گروههای حاضر در سوریه از یک سو و منافع حامیان آنها از سوی دیگر آینده دولت سوریه در هالهای از ابهام قرار دارد. مسلما نمیتوان انتظار داشت این گروهها تحت لوای یک ساختار با یکدیگر همکاری کنند. بر این اساس جنگ داخلی میتواند از سناریوهای ممکن باشد. از سوی دیگر با تثبیت قدرت توسط گروههای اسلامگرا نوع رابطه آنها با کشورهای غربی و حتی برهی کشورهای عربی خلیج فارس نامشخص است. در این میان ترکیه دست بالا را پیدا کرده است. ترکیه در عین حال که عضو ناتو است و در مدار غرب عمل میکند و منافع آنها در خصوص تضعیف جایگاه ایران و محور مقاومت در سوریه را عملیاتی کرده است ولی در خصوص کردها و بازی با کارت اسلامگرایان میتواند اهرمهای فشار خوبی داشته باشد. از سوی دیگر موضوع کردهای سوریه می تواند پاشنه آشیل دولت ترکیه نیز باشد. میزان حمایت آمریکا از کردها و نوع معامله آنکارا-واشنگتن می تواند بر سرنوشت کردها در سوریه تاثیرگذار باشد.