جامعه
برزو یاسمی- امنیت یكی از نیازهای اولیه هر زندگی است. امنیت به دو بخش فیزیكی و روانی تقسیم می شود. امنیت فیزیكی یعنی شكل عینی امنیت؛ اینكه یك نفر بتواند به راحتی در خیابان راه برود و تأمین امنیت فیزیكی، كار چندان پیچیده ای نیست ولی در كنار آن تأمین امنیت روانی جامعه و فرد، آنچنان ساده نیست. گاهی یك فرد واقعاً از جانب كسی یا چیزی تهدید نمی ود، ولی همیشه در هراس است.ازجمله نیازهای اساسی بشر که در بیشتر نظریه های روان شناسان و نیز پژوهش های آنان درباره خصوصیات انسان، مشاهده می گردد، نیاز به امنیت است. امنیت عبارت است از آزادی نسبی از خطر. ایمنی عبارت است از:1- آسایش خاطر ناشی از اطمینان شخص به ارضای نیازمندی ها و خواهش های خود.2- اطمینان از این که هیچ کس او را تهدید نمی کند. به عبارتی امنیت:الف- حالتی است که درآن، ارضای احتیاجات و خواسته های شخصی انجام می یابند،ب- احساس ارزش شخصی، اطمینان خاطر، اعتماد به نفس و پذیرش از طرف گروه است. برخلاف احساس امنیت، ناایمنی وضع یا حالتی است که درآن آسایش خاطر و امنیت شخصی، دست خوش تهدید است. ناامنی، ناایمنی، احساس بی یار و یاوری، بیچارگی، عدم محافظت و ناشایستگی در مقابل اضطراب های گوناگون است، که شخص به علت عدم توانایی در تصمیم گیری و شک و تردید از لحاظ هدف ها، ایده آلها، استعدادهای شخصی، و روابط با افراد دیگر با آن مواجه می گردد. جامعه سالم پیش از آن که به آسایش نیاز داشته باشد، به امنیت روانی نیازمند است، زیرا در سایه امنیت و آرامش است که هرکار خرد و کلان شدنی و دست یافتنی است. از این رو دغدغه امنیت درهمه شاخه های آن بویژه امنیت روانی و آرامش جمعی، مهم ترین مسئولیت دولت ها و خواسته ملت ها و جوامع بشمار می رود. هرگونه تهدیدی نسبت به امنیت روانی جامعه به معنا و مفهوم تهدید سلامت جامعه و نابودی و متلاشی شدن همگرایی و انسجام و در نهایت اساس انسانیت است؛ زیرا انسان پیش از آن که به شکم توجه داشته باشد، نیازمند امنیت روانی است. به یک معنا انسان ممکن است برای رهایی از گرسنگی و تشنگی تن به خطر دهد و امنیت جانی و مالی خویش را در معرض خطر قرار دهد، ولی سلب امنیت روانی به حذف انسانیت منجر می شود. دشمنان هر جامعه ای به سبب آگاهی از ارزش و اهمیت امنیت روانی جامعه می کوشند تا به تخریب آن دست یازند و با ایجاد بحران های گوناگون، بستر مناسبی برای فروپاشی جامعه فراهم آورند. متناسب با پیچیده تر شدن روابط اجتماعی در عصر مدرنیته و خارج شدن این روابط از حالت های ساده اولیه که جنبه فیزیکی و محسوس داشت، عوامل پنهان و غیرفیزیکی امنیت در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی روز به روز اهمیت بیشتری پیدا می کند. به همین دلیل مقوله امنیت اجتماعی که مهمترین مولفه تشکیل دهنده امنیت ملی است در سالهای اخیر در سطح ملی و بین المللی مورد توجه جدی قرار گرفته است. نکته مهمی که در اینجا باید به آن اشاره کرد این است که روز به روز از اهمیت وجوه سخت افزاری امنیت کاسته می شود و بر وجوه نرم افزاری آن افزوده می گردد. به این معنا که اگر در گذشته عوامل اجرایی و فیزیکی امنیت مانند پلیس، قاضی، اسلحه، حفاظت فیزیکی و... بیشترین اهمیت را در تامین امنیت داشتند امروزه علاوه بر تمام این عوامل وجوه نرم افزاری از قبیل مشروعیت نظام سیاسی، یکپارچگی اجتماعی، توان تصمیم سازی و تصمیم گیری، مدیریت قوی اقتصادی و توسعه، امور فرهنگی، اطلاعاتی.... حرف اول را در مباحث امنیتی می زنند. امروزه سیاستمداران و نظریه پردازان دریافته اند که تضمین امنیت ملی یک کشور که عمدتا ناظر برامنیت سیستم حکومتی و کارکرد درست نهادهای «دفاعی -امنیتی» در کشور است، در گرو فراهم آوردن امنیت اجتماعی است که عمدتاً ناظر بر اهمنیت مردم است و به هر میزان که این مولفه در میان سایر مولفه ها نقش بیشتری داشته باشد، امنیت ملی پایدارتر، کم هزینه تر و بالنده تر خواهد بود.