صفحه اول
حسین دادمهر- «اگر بتوان تحریم را رفع کرد، حتی یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم» ؛ اجرای این دستور رهبر معظم انقلاب را حتی یک دقیقه هم نباید به تاخیر انداخت، علت نیز واضح است: تحریم ها از یک فشار سیاسی ساده به یک مسأله حاد معیشتی برای مردم ایران تبدیل شده است و چه کسی بهتر و بالاتر از رهبری نظام برای تدیبر و تمهید این مشکل ملی؟ عباس عراقچی وزیر خارجه جدید ایران در نخستین اظهارنظر گفته است:” اکنون احیای آن مذاکرات ( برجام) به آسانی گذشته نیست و این را باید همه بدانیم. شرایط بینالمللی عوض شده است، در این فاصله جنگ اوکراین پیش آمده که تاثیرات عمیقی بر نگاه امنیتی اروپاییها و به اصطلاح ترتیبات امنیتی بینالمللی گذاشته است؛ جنگ غزه، حمله رژیم صهیونیستی و کشتاری که در آنجا صورت گرفته نیز شرایط منطقه را کاملا دگرگون کرده است. تصویری که الان وجود داره نسبت به تصویر گذشته، تصویر متفاوتی هست. در خود برجام هم بعضی از تاریخهایی که وجود داشته، گذشته است و لذا برجام به آن شکل فعلی که وجود دارد قابل احیا نیست، به تعبیری حتما باید این سند دوباره باز شود، قسمتهایی از آن مورد تغییر واقع شود و این کار آسانی نیست. شما میدانید وقتی یک سندی باز میشود دیگر دوباره جمع کردن آن کار شاقی است ... مذاکرات جدیدی باید شکل بگیرد، البته همانطور که گفتم شرایط در اروپا سخت است، در آمریکا آنها گرفتار انتخابات هستند و کار آسانی نخواهد بود.” عباس عراقچی، وزیر امور خارجه در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا از مجموع سخنان او در برنامه تلویزیونی میتوان تعبیر مرگ برجام را داشت، گفت: «من چنین صحبتی نکردم اما برجام به شکل فعلی قابل احیا نیست ولی حتما اشکال دیگری برای توافق وجود خواهد داشت که ما دنبال خواهیم کرد.” پس برای رفع تحریمها چه باید کرد؟پاسخ دقیق به مسئله تحریم خروج از زیست نفتی و جانمایی جدید اقتصاد ایران در عرصه بینالملل است. قبل از اینکه نفت شناخته و استخراج شود، مهمترین منبع رشد اقتصاد ایران از طریق اتصال به جریانهای کلان تجاری بود که نمونههای فراوان آن در دوره صفویه موجود است. پس از شناخت نفت و تا پیش از تحریمهای سال ۲۰۱۲ عمده درآمد ایران از طریق فروش نفت به کشورهای مختلف و واردات کالاهای توسعهای بود که منجر به درآمد ارزی قابل توجهی برای ایران بود و ایران صاحب ارز جهانروایی بود که در هر جای دنیا خواستار داشت. این پشتوانه مالی باعث میشد هرگونه ریسک سیاسی پوشش داده شود و سرمایهگذاران بدون نگرانی در ایران سرمایهگذاری کنند. اما از آنجایی که تحریم بستر و زمینه توسعه سنتی ایران را مختل کرده و معاملات کلان را از بین برد، پاسخگویی به تحریم نیز باید در همان اندازه باشد و هر راهبرد خنثیسازی تحریم باید از رهگذر تعریف یک برنامه توسعهای جدید بگذرد. اگر تحریم ایران را تغییر در نقشه تجارت کشور و متعاقباً عامل بههم خوردن معاملات کلان با حوزههای جغرافیای سیاسی تعبیر کنیم، آنگاه خنثیسازی تحریم به معنای ایجاد تغییرات نهادی و بنیادین در معاملات کلان کشور است که به اقتضای آن باید مهندسی نویی از ترتیبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در دستور کار دستگاه حکمرانی کشور قرار گیرد؛ این یعنی جانمایی جدید ایران در اقتصاد بینالملل. بدین منظور بهتر است که با استفاده از ایجاد زنجیره ارزش در کلان معاملات جدید کشور، اقدام به تولید منابع ارزی پایدار و دائمی کرد، همچنین بهتر است این منابع ارزی در همان محل صرف شوند. مورد دیگر جذب سرمایهگذاریهای بینالمللی است، به نوعی با این اقدام کشورهای مهم منطقه در توسعه ایران سهیم خواهند شد، البته این کشورها نباید تقابل بنیادین با زیربناهای نظری کشور داشته باشند. اقدام مؤثر دیگر در جهت رفع تحریمها، انجام مراودات تجاری کالاهای اساسی و سرمایهای با پولی به غیر از دلار و ارزهای جهانروا است، به نوعی باید تراز تجاری کشور با ارزهای غیر جهانروا بسته شود تا در روزهای حساس نیاز کمتری به ارزهای جهان روا حس شود.