روزنامه کائنات
1

صفحه اول

۱۴۰۳ يکشنبه ۱۴ مرداد - شماره 4647

سرمقاله

میدان «دیپلماسی»


  حبیب وارش- کشور ایران به واسطه قرار گرفتن در یک موقعیت خاص ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک در میانه سه حوزه امنیتی غرب آسیا (مشتمل بر خاورمیانه و خلیج فارس)، حوزه خزر (مشتمل بر قفقاز و آسیای مرکزی) و جنوب آسیا (شامل شبه قاره و افغانستان)؛ خواه ناخواه فارغ از هر نظام سیاسی با هر ایدئولوژی و رویکرد و راهبردی ناچار به حضور فعال و تاثیرگذار در این حوزه هاست تا بهتر و مطمئن تر بتواند به دفاع از کیان و حریم امنیت ملی، حفظ تمامیت ارضی و حمایت از منافع ملی خود بپردازد. از قضا مهمترین دستورکار سیاست خارجی و دیپلماسی نیز صیانت از سه گانه «کیان، حریم و منافع» است، لذا با این نگاه اساسا ً دوگانه سازی و دوگانه انگاری مفهوم «میدان» و «دیپلماسی» از اساس نادرست و جبهه گیری یکی علیه دیگری، بلاوجه و زیانبار است.
تجربه عملیات «وعده صادق» نشان داد علیرغم آنچه که بعضی از سیاستمداران و روشنفکران ما تصور می‌کنند که دیپلماسی و میدان دو عرصه کاملاً مجزا از همدیگرند، هر کدام از آنها باید فارغ از همدیگر در نظر گرفته شوند و ممکن است که دیپلماسی بر میدان تقدم داشته باشد یا میدان به دیپلماسی نشان داد که هدف مشترک و آرمان مشترک است که می‌تواند بین دیپلماسی و میدان هم افزایی ایجاد کند.
به اعتبار دیگر باید گفت که ما در عرصه دیپلماسی با یک میدان بسیار پیچپده مواجه هستیم که نباید تصور کنیم که همه دنیا آن را در حقیقت یک فضای گفت و گوی صرف و ساده نگاه می‌بینند.
مخصوصاً کشورهای قوی و کشورهای قدرتمند، فضای دیپلماسی را در حقیقت میدانی برای پیشبرد اهداف و منافع و سیاست‌های خودشان در نظر می‌گیرند و نباید به سادگی با ادبیات مثلاً به ظاهر علمی این موضوع را دنبال کرد بلکه باید آن را کاملاً یک نگاه راهبردی و کلان و در خدمت اهداف و برنامه‌ها و منافع یک کشور تصور کرد.
از سوی دیگر در حوزه نظامی و در حوزه استراتژی‌های میدان‌های عملیات هم طبیعتاً باید اقدامات به گونه‌ای باشد که قابل اقناع و قابل درک و قابل توجیه و قابل برانگیزانندگی از طرف ملت‌ها و به ویژه ملت دارای آن قدرت نظامی باشد.
آنچه مسلم است این است که وجهه دیگر دیپلماسی در حقیقت عملیات نظامی است که می‌تواند در یک اقدام به موقع، در یک اقدام هوشمندانه، در یک اقدام هماهنگ با فضای افکار عمومی همراهی و در حقیقت دیپلماسی و فضای عمومی و افکار عمومی را هم چه در داخل ایران و چه در خارج از ایران با خودش داشته باشد.
بنابراین می توان نتیجه گرفت «میدان» عرصه رقابت بر سر کنترل منابع کمیاب و ارزشمندِ «سرمایه» و عرصه ای برای به دست آوردن مشروعیت است. لذا رقابتی مستمر بر سر کسب و افزایش ِاشکال مختلفی از سرمایه، از جمله سرمایة سیاسی (قدرت)، سرمایه اقتصادی (ثروت)، سرمایه فرهنگی (منزلت)، سرمایة علمی و ... میان کنش گران و کارگزاران میدان های مختلف در جریان است. نکته مهم و قابل توجه این که سرمایه های حاصل از میدان های مختلف قابل مبادله و قابل تبدیل به یکدیگراند. مثلا ً از سرمایه کسب شده در میدان اقتصاد و تجارت (ثروت) یا سرمایة میدان فرهنگ (دانش) و سرمایة نمادین (اعتبار و پرستیژ) می توان برای افزایش سرمایة میدان سیاست (قدرت سخت/ قدرت نرم) استفاده کرد. به این ترتیب، سرمایه  کل، ترکیبی از سرمایه های کسب شده از میدان های مختلف است.
میدان «دیپلماسی» نه رقیب بلکه همراه، مکمل و مقوم ِ»میدان رزم» است. دیپلماسی بدون پشتوانه قدرت نظامی و آورده ها و سرمایه های «میدان رزم»، بی اعتبار و فاقد نفوذ کلام است و میدان رزم در کنار جنگاوری و سلحشوری به درایت و دیپلماسی نیازمند است. گزاره «با قدرت مذاکره کنید» یک اصل اساسی در دنیای سیاست و میدان دیپلماسی است. دیپلماسی به پشتوانه قدرت (سخت/ نرم/ هوشمند) توفیق می یابد. میدان دیپلماسی و سیاست خارجی، اصلی ترین و مهم ترین میدان برای نقد کردن و بهره برداری از سرمایه و آورده میدان رزم است. در نهایت آورده و سود و سرمایه حاصل از میدان های دیپلماسی، سیاست خارجی، رزم، اقتصاد، فرهنگ به حساب ذخایر راهبردی حکومت/ حاکمیت واریز می شود و سبب کسب سه گانه «قدرت، مکنت و منزلت» برای کشور در صحنه پر آشوب بین المللی می شود.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه