صفحه اول
تقی بوشهری- مفهوم مشارکت ارتباط تنگاتنگ و مرتبط با مفهوم شهروندی دارد که در آن حقوق، وظیفه، نقش و مسئولیت شهروندان مشخص و نهادینه شده است. ، مشارکت مبنا و معرف اصلی و جزیی از حقوق و وظایف شهروندی است که میتواند به گونههای مختلف تحقق یابد. طبیعت انسان، اجتماعی است و زندگی اجتماعی هم براساس روابط انسانها با یکدیگر امکان پذیر میشود و در این فرآیند، فرد و جامعه بر یکدیگر تأثیر میگذارند. در نتیجه، بر افراد جامعه لازم است نقش خود را در این تأثیرگذاری و تأثیرپذیری به درستی ایفا کنند. از این رو افراد باید با مشارکت فعال، در سرنوشت خود و جامعه دخالت کرده و در سیاست گذاریها، تصمیمات و چگونگی اداره امور کشور تأثیرگذار باشند؛ چراکه اگر در تعیین سرنوشت خود مشارکت نداشته باشند، براساس سنتهای موجود در عالم خلقت، دیگران با سلطه بر آنها و به جای آنان تصمیمگیری خواهند کرد و با ایده و ایدئولوژیهای نابهنجار به سیاستگذاری و تنظیم اداره امور پرداخته، جامعه را به سر منزل هدفهای مورد پسند جهان بینی خود سوق خواهند داد و چه بسا آن را به مرحله هلاکت بکشانند. از نظر سیاسی مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود، منجر به رشد و تقویت اقتدار ملی و وحدت ملی میشود و چون در نظام مشارکت از تمامی ظرفیتها، توانمندیها و استعدادهای مردم استفاده میشود، فاصله طبقاتی و مشکلات دولت کاهش خواهد یافت. در متون اسلامی توصیههای فراوانی از بزرگان درباره مشارکت وجود دارد، برای نمونه حضرت علی(ع) در نامهای به مردم مصر، خطاب به آنان میفرماید: «ای مردم مصر، نگویید ما سرپرستی چون مالک و امامی چون علی داریم. اگر در صحنه حاضر نباشید، شکست میخورید... جامعهای که در خواب باشد، دشمن بیدارش، او را رها نمیکند.» از دیدگاه امام خمینی(ره) اهمیت مشارکت برای تعیین سرنوشت به حدی است که آن را در کنار نماز قرار داده و میفرماید: «همه شما، همه ما، زن و مرد، هر مکلف همان طور که باید نماز بخواند همانطور باید سرنوشت خودش را تعیین کند.» (صحیفه نور، ج 15، ص 168) موضوع مشارکت شهروندان در امور دولت و حکومت و یا تعاملات بین مردم ودولت از موضوعات بسیار مهمی است که باید مورد توجه اندیشمندان و دولتمردان قرار بگیرد. این در حالی است که این موضوع در شبه پارادیمهای اخیر مدیریت دولتی یعنی خدمات عمومی نوین بسیار حائز اهمیت گشته تا آنجا که در این زمینه مدلها و تئوریهای مختلفی از دهه 50 میلادی تاکنون بیان شده است. در یک رویکرد منطقی و عقلایی، الگوی مشارکت شهروندان هر کشور متناسب با فرهنگ و محیط آن کشور شکل متفاوتی به خود میگیرد؛ هرچند میتوان از تجربیات دیگر کشورها در این زمینه نیز استفاده نمود. مشارکت جامعه، به عنوان یکی از عناصر اساسی توسعه پایدار در یک جامعه محسوب میشود. حضور ومشارکت شهروندان در اداره امور شهر از اصول تحقق پذیری توسعه پایدارمحسوب میشود.مشارکت مردم از اصیل ترین شیوه های رشد ملی بشمار می رود. تجربه شوق انگیز و محلی در اداره امور جمعی، رغبت مردم را برای پرداختن به کارهای بزرگ ملی تحریک می کند. اگر بخواهیم در توسعه شهرهای امروزی، پاسخ گوی احتیاجات امروزی باشیم و سهم نسل های آینده از منابع را در نظر بگیریم باید اداره خردمندانه شهرها را بر پایه شهرسازی مشارکتی و مشارکت آگاهانه شهروندان تعریف و برنامه ریزی کنیم. حضور شهروندان در عرصه تصمیم گیری و نزدیکی آنها با مسوولین و متخصصان و دستیابی هرچه سریع تر به خواسته ها و نیازهایشان مطابق با شرایط زندگی و ویژه های اجتماعی و اقتصادی از طریق (فرآیند شهرسازی مشارکتی) میسر می شود. مشارکت شهروندی از اساسی ترین مقوله های فرهنگ شهری است که امروزه تاثیر بسزایی در عرصه های مدیریت شهری دارد و سیاست گذاری در حوزه های شهری و پیمودن گام های موثر برنامه ریزی در جهت توسعه پایدار هر جامعه ای معطوف به سنجش و پیمایش مفهوم مشارکت و عوامل موثر بر آن است. لذا نقش انکارناپذیر مردم در حل مسایل و مشکلات جامعه شهری، موضوع مشا رکت شهروندان را به ضرورتی آشکار در برنامه ریزی و مدیریت شهری تبدیل کرده است و استفاده از راهبردهای مشارکتی،اداره مردمی شهر، تشکیل نهادهای مردمی و رویکرد برنامه ریزی از پایین به بالا به تدریج مورد اجماع نظر برنامه ریزان و مدیران شهری قرار گرفته است. مشارکت مردم که اکنون به عنوان یکی از ارکان اصلی فعالیت برنامه ریزی و مدیریت شهری شناخته می شود، در سطوح و درجات مختلف امکان پذیر است.