سیاسی
محمد غلامی- حقیقتا هیچ انسان منصفی نمیتواند نقش بی بدیل روحانیت و علما را در بسیاری از جنبشها و مبارزات مردمی در طول تاریخ انکار کند. طلایه داری علما در بسیاری از بزنگاههای تاریخی این مرز و بوم همواره جریان ساز بوده است و اتحاد میان علمای دین و امت مسلمان سازنده ترکیب شکست ناپذیری است که بسیاری از موانع دشوار را درنوردیده است. همواره مرجعیت و حوزهها بهتبع آن، به هیچ قیمتی خود را از اجتماع جدا نکرده است و پیوسته با تکیه بر معارف بلند دینی و با کمک خودسازی و رستاخیز عاطفی و اخلاقی و فکری در شعاع وسیعی به صورت یک قطب جاذبه و کشش، پیشتاز هدایت و تبلیغ رسالت و منویات امامت و قرآن بوده است و با مایه هایی از ایمان و علم و گذشت و تواضع و بردباری و شجاعت و ساده زیستی و دفاع از دین و مردم در این مسیر گام برداشته و دیگران نیز بر این اساس به دنبال او رفتهاند. مرجعیت شیعه در هر زمانی و در هر مقطعی بهعنوان بزرگترین حامی دین و مذهب و مردم، ایفای نقش نموده و به خوبی از عهدة کار برآمده است. انتقاد از عملکرد حکومتها و مخالفت با اعمال ناپسند حاکمان و پشت منافع مردم ایستادن و از آن دفاع کردن، از مهمترین عوامل پیوند ارتباط مرجعیت و حوزههای علمیه با مردم بوده است. روحیة استعمارستیزی مرجعیت و پیشینة تاریخی آن و تلاش برای بیداری و اتحاد مردم در برابر استبداد داخلی و استعمار خارجی و دفاع از زبان، قومیت، فرهنگ، وطن، استقلال و عقاید مردم از دیگر عوامل مهم شکل گیری عنصر ارتباط مردم و مرجعیت و روحانیت شیعی به شمار میآید. مرجعیت شیعه بهقدری در مواجه با بیعدالتیها و خیانتها و ظلمها از خود حساسیت نشان داده است که گویی همة بیعدالتی را در تمام دنیا احساس کرده است. آنچنان احساسی که انگار همة ظلمها و خیانتها در آستانة اتاقش و در جلو چشمانش اتفاق افتاده است. برای شناخت نقش و اهداف گروهها و نهادها در تحولات جامعه، اطلاع از زندگی و اندیشه رهبران فکری آن لازم مینماید، چرا که رهبران در جامعهپذیری سیاسی با ابزارها و کارگزارانی که به خدمت میگیرند، سعی در تحکیم فرهنگ سیاسی حاکم، تغییر و تحول در فرهنگ سیاسی در صورت تضاد با آن و یا خَلْق فرهنگ سیاسی جدید در شرایط زمانی خاص میکنند. با نگاهی به دو سه دهه قبل از انقلاب با افراد برجستهای از درون روحانیت مواجه میشویم که زحمات زیادی در تنویر افکار عمومی مردم و ساختن یک فرهنگ اصیل و ناب ملی - مذهبی بر دوش کشیدند؛ از جمله آنها امام خمینی (رحمةاللهعلیه) است. امام خمینی (رحمةاللهعلیه) در سالهای تحصیل، با توجه به تحولاتی که در ایران به وقوع میپیوست تجربههای گرانبهایی را اندوختند که زمینه تحول و تکوین اندیشه و عمل سیاسی ایشان را فراهم آورد. به ویژه تعدادی از اساتید ایشان از شاگردان برجسته رهبران روحانی مشروطه و از جمله آخوند خراسانی بودند که هر کدام خاطرات تلخ و شیرین خود را با شاگردان خود در میان میگذاشتند. نتیجه آن نیز تحصیل یک تحلیل منطقی و تاریخی دقیق از مشروطه بود. همچنین حضور بسیاری از رهبران روحانی انقلاب ۱۹۲۰ عراق در ایران - که امام بخشی از دروس سطح را نزد آنان گذراند - تاثیرات زیادی در روحیه سیاسی و مبارزاتی امام داشتند. ایشان میفرمایند:علمای عراق را که تبعید کردند به ایران برای مخالفتی بود که با دستگاهها میکردند. مرحوم آقای حاج سیدابوالحسن و مرحوم آقای نائینی و مرحوم شهرستانی و مرحوم خالصی... اینها را جمع کردند و تبعید کردند به ایران، ما خودمان اینها را شاهد بودیم... در دوران رضا شاه، موضعگیری امام در مورد کشف حجاب و در خواست از آیةالله حایری برای اعتراض به آن، حاکی از در صحنه بودن امام در این سالها دارد و در سالهای پایانی حکومت پهلوی اول که فشار و اختناق بسیار افزایش یافته بود، ایشان یکی از کارکردهای جامعهپذیری را به نحو احسن به انجام میرساندند که آن برپایی درس اخلاق بود. درس اخلاق امام (رحمةاللهعلیه) که مخاطبان آن عموم مردم و خصوصاً نسل جوان بودند که از طریق ارائه و تبیین اندیشه و فرهنگ اسلامی در ابعاد فردی، اجتماعی، سیاسی و... یک الگوی ناب و اصیل را به مخاطبان منتقل میکردند که به گفته بسیاری، تاثیر شگرفی در مخاطبان ایجاد میکرد. در دوران حکومت پهلوی دوم ایشان تمرکز بر آگاهی بخشیدن مردم و ارتقای فرهنگ توده مردم را سرلوحه اقدامات خود قرار دادند، به طوری که در پاسخ به کسانی که خواهان اقدامات غیرفرهنگی علیه رژیم بودند میفرمود: «فعلاً مبارزه مسلحانه به صلاح نیست و کار فرهنگی روی مردم، مقدم بر هر کار دیگری است تا زمینههای مردمی فراهم نشده باشد، مبارزه مسلحانه کاری از پیش نخواهد برد». بنابراین، برای ایجاد و بسترسازی امور فرهنگی از شیوههای مختلفی بهره میجستند که ارتباط با نسل جوان که سازندگان آینده ایران بودند از اهمیت ویژهای در این راستا برخوردار بود.