سیاست
در طول تاریخ بشر چه بسا نبردهایی که یک طرف منازعه به پیروزی نظامی دست یافته اما به علت شکست در جنگ روایتها نتوانسته است موفقیت خود را در عمل تثبیت کند. به یاد آوریم که در ابتدای شروع عملیات رژیم صهیونیستی در غزه همه مقامات آمریکا و دولتهای انگلیس، فرانسه و آلمان آن لشگرکشی به غزه را نوعی دفاع از خود و حق صهیونیستها اعلام کردند و این موضع در همه رسانههای عالم منتشر شد ولی آنچه جهان از قاب رسانههای خبری حقیقتگرا میبیند هرگز دفاع از خود نیست. بمباران بیمارستان الاهلی توسط رژیم صهیونیستی و بعد از چند روز ورود تانکهای اسرائیلی به حیاط بیمارستانهای الشفا، القدس، الرنتیسی و بیمارستان اندونزی در غزه توسط رسانههای حقیقتگرا مانند پرستیوی برای مردم جهان مخابره میشود و هر انسان آزادهای میداند که کشتن بیماران بستری در بیمارستان هیچ ربطی به میدان نبرد و ادعای دفاع از خود ندارد. اما همه این موارد چه تاثیری بر رژیم صهیونیستی خواهد داشت؟ واقعیت این است که دولتها غربی به مدت 70 سال به بهانه مظلومنمایی صهیونیستها پیرامون موضوع هولوکاست به تلآویو کمک مالی و تسلیحاتی ارائه میدهند و این بخشندگی را با عنوان (حمایت از لیبرال دموکراسی) و کمک به حقوق بشر معرفی میکنند اما زمانی که جنایات اسرائیل علیه مردم غیرنظامی در غزه به ویژه ورود تانکها به محوطه بیمارستان و گلوله باران زخمیها در رسانههای حقیقتگرا مانند پرستیوی منتشر میشود افکار عمومی غرب نمیتوانند با این تناقض کنار بیایند. گزارش لحظه به لحظه کشتار و نسلکشی مردم در مناطق مسکونی و بیمارستانهای غزه در زیر بمبارانهای سنگین و کور صهیونیستها که در شبکه پرستیوی ارائه میشود موجب شده هر انسانی آن را محکوم کند و (حتی حامیان سنتی اسرائیل) نیز نتوانند آن را به مبارزه با تروریسم ربط دهند. به بیان دیگر، همان رژیم صهیونیستی که برای 70 سال مدعی مظلوم واقع شدن در اثر نسلکشی در جریان جنگ جهانی دوم بود اکنون مشغول کشتار مردم غزه و گلوله باران بیمارستانهای مملو از زخمی است. در چنین شرایطی است که میتوان گفت تمیز دادن مظلوم از ظالم و تشخیص درست وضعیت انسانی گرچه در جنگ جهانی دوم وجود نداشت اما در حال حاضر رسانههای حقیقتگرا که یکی از آنها شبکه پرستیوی است به آینه تمام نمای وجدان بشریت تبدیل شدهاند. مصداق آن نیز تظاهرات عظیم مردم در سراسر جهان به ویژه کشورهای غربی است. بنابراین افکار عمومی جهان به ویژه در کشورهای غربی به تدریج به این نکته آگاه شد که حمایت دولتهای آمریکا و اروپا از رژیم صهیونیستی هیچ ربطی به حوادث یا تلفات جنگ جهانی دوم ندارد و این پشتیبانی به هر چه مربوط باشد ربطی به حقوق بشر ندارد چرا که صهیونیستهای مدعی مظلوم بودن، اکنون خود در حال سلاخی زنان و کودکان و پیران در غزه محاصره شده هستند. پرستیوی و دیگر رسانههای حقیقتگرا را میتوان طلیعهدار آگاهی بشریت در جنگ روایتها دانست. در این رویارویی است که پرس تیوی، مقابل رسانههای غربگرای جهان به رهبری شبکههای جریان اصلی ایالات متحده قد علم کرده است و با همه کمبودها و همه تحریمها و محدودیتهایی که علیه این شبکه ایرانی اعمال میشود، باز هم میتوان دید که این رسانه توانسته است خط خبری مبتنی بر حقیقت را برای مخاطب غربی نگه دارد و به هر روش ممکن، حقایق را به افکار عمومی جهان ارائه کند. جهان به ویژه افکار عمومی غرب به تدریج از خواب طولانی و جادوی سیاه رسانههای جریان اصلی غرب خارج میشوند و با دهشت و نگرانی متوجه دروغهایی شدهاند که به مدت چندین دهه به آنها گفته میشد. نسلکشی در غزه با همه هولناکی و جگرسوزی که دارد اما یک پدیده را هم به ارمغان آورده و آن شکست رژیم صهیونیستی و به ویژه بلوک غرب در جنگ روایتهاست. نه تنها از فردای پایان جنگ در غزه بلکه از هم اکنون دیگر کسی به روایتگری رسانههای غرب و سخنان مقامات دولتهای آمریکا و اروپا اعتماد نخواهد داشت. بنابراین شاید تلآویو بتواند در میدان نظامی کشتار کند اما بهانه اصلی برای پیدایش خود که مظلومیت قوم یهود بود را به دست خویشتن نابود کرد و جنگ روایتها را کاملا باخت.