صفحه اول
اکبر سلامتی- تبیین كاركرد بسیج در جمهوری اسلامی ایران از این حیث دارای ارزش و اهمیت است كه دارای رویكردی نوین و اختصاصی است. یعنی برخلاف نظریه جامعه شناختی كه حركت مردمی را برای انقلاب ضروری می داند و پس از تشكیل نهادهای قانونی، بسیج عمومی را لازم نمی دانند و جلوی هر حركت اجتماعی و مردمی را خواهند گرفت. رویكرد نوین جمهوی اسلامی به بسیج، موجب گردید نخبگان و توده های انقلابی، پس از انقلاب، منفعل نشده بلكه همان نخبگان و همان توده مردم، در جهت حفاظت و حراست از انقلاب، به راه خود ادامه دهند. بسیج ابتدا به صورت یك نیروی نظامی پدید آمد، و عوامل پدیدآورنده آن، شرائط خاص اوایل جنگ بود زیرا از سویی دشمن حمله كرده بود و كشور در محاصره بود و از سوی دیگر آمادگی دفاع در نیروهای رسمی وجود نداشت و آشفتگی و پراكندگی حاكم بود، در چنین شرائطی، فرهنگ سازنده بسیج، اقتضای یك نیروی دفاعی را داشت تا خطرهای نظامی را دفع كند، بر همین اساس نیروی بسیج شكل گرفت. امّا پیدایش این نیرو به شكل نظامی به معنای محصور بودن، فرهنگ بسیجی در دایره نظامی نیست، بلكه فرهنگ بسیجی، فرهنگی است كه از اعتقاد به خدای جهان آفرین و نیروهای بینهایت او سرچشمه میگیرد و هستی انسانی را كاروانی میبیند كه از طرف خدا سرچشمه گرفته و بسوی خدا باز میگردد و این جهان بستری است برای این حركت لایزال كه مبدأ و منتهای آن خداست؛ انا لله و انا الیه راجعون، و كارمایه بسیجی همین جمله است. آنچه به بسیجی نیرو میبخشید تا در میدان نظامی در مقابل همه سلاحهای شیطانی و اهریمنی با دست خالی ایستادگی كند، اندیشه و ایمان او بود؛ ایمان به اینكه این جهان با همه پهناوری و عظمت خود با اراده الهی اداره میشود. هستی بیهوده آفریده نشده بلكه دارای حكمت، هدف و غایتی است، انسان نیز در این جهان رها شده نیست و دست ربوبیت الهی بر سر جهان و انسان است. انسان گزافه آفریده نشده و حركت او نیز گزاف نیست و سرانجامی بیهوده نخواهد داشت زیرا گل سرسبد عالم آفرینش است و دست حكیمی او را پرورانده و برای بوستان ابدی او را تربیت كرده است كه باید مراحل تكامل را در این جهان بپیماید تا به آن جایگاه راستین فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِیكٍ مُّقْتَدِرراه یابد. ایمان و اعتقاد بسیجی بیشتر در میدان كارزار و میدان نبرد نظامی جلوهگر بود اما در عرصههای دیگر نیز بهخوبی میتواند ظهور پیدا كند، عرصههایی كه تحولات اجتماعی و ابعاد زندگی اجتماعی آنها را ترسیم میكند مثل ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مانند آنها. این تفكر، اعتقاد و ایمان قلبی كه انسان را از حضیض پستی به اوج عزت و عظمت هدایت میكند، در میدان سیاست یك جلوه دارد و در میدان عمران و بازسازی جلوه دیگری دارد و در عرصههای فرهنگی نیز جلوههای خاص خودش را خواهد داشت. دشمن روزگاری امید داشت تا در عرصه نظامی، انقلاب را شكست دهد اما دیری نپایید كه به اشتباه خویش پی برد و فهمید ملت مسلمان ایران با این توان و قدرت نامحدود، شكننده نیست و از پای در نخواهد آمد. سپس سعی كرد تا در عرصه اقتصادی ملت را محصور كند و به گمان خویش در تنگنای فقر آنها را از بین ببرد ولی مقاومت مردم با ایمان در مقابل مشكلات اقتصادی و تلاش بسیجیان در عرصه اقتصادی، این نقشه دشمن را هم نقش بر آب كرد. در نهایت دشمن به این نتیجه رسید كه تنها چاره آنها در عرصه فرهنگی است و فقط از راه فرهنگ میتوانند این ملت را نابود كنند، از اینرو تمام تلاش خود را صرف این كردند تا نیروهای فعال و كارآمد جامعه را از لحاظ فرهنگی ضعیف و سست كنند و متأسفانه كم و بیش موفقیتهایی نیز بدست آوردند. مهم آن است كه بسیج و تفكر بسیجی چه نقشی را میتواند در تحولات فرهنگی سیاسی جامعه ایفا كند؟ انقلاب اسلامی ایران قبل از این كه حركت نظامی، سیاسی، اقتصادی و یا اجتماعی باشد، حركتی فرهنگی است، و اصولاً بُعد فرهنگی آن قبل از سایر ابعادش مطرح میشود. اسلام از راه فرهنگ در درون جوامع نفوذ پیدا میكند و تا وقتی كه فرهنگ اسلامی در جامعهای رسوخ نكند، جامعه اسلامی به معنای واقعی آن شكل نگرفته است.