روزنامه کائنات
1

صفحه اول

۱۴۰۱ يکشنبه ۲۹ آبان - شماره 4253

کنترل خشونت

 مهستی مالکی- خشونت از جمله معدود واژگانی است که دو طیف متضاد معنایی را در خویش جمع کرده است. از یک‌سو، آن مخل حیات و از سوی دیگر عامل شکوفائی ذات محسوب می‌شود. از این‌رو، برای تشخیص رویکرد ارزشی خشونت از رویکرد غیرارزشی آن، لازم است گسترة فحوای این واژه شناسائی شود تا در پرتو آن بتوان در سطح جامعه، برخوردهای انفعالی یا کنشی که خشونت‌زا هستند، از خشونت‌های مفید و ضروری مورد تمییز قرار داد.
خشونت نوجوانان از جمله مشکلات عمده جامعه می باشد که امروزه در حال افزایش است. خشونت نوجوانان به عنوان یک مسئله اجتماعی همانند سایر مسائل اجتماعی دیگر تحت تأثیر عوامل مختلفی است.
برخوردهاي خشن، بداخلاقي، درشتي، نزاع و درگيري يكي از مشكلات و معضلات جامعه امروزي ماست بطوري كه از حيث فراواني وقوع و درصد ورودي پرونده‌ها به دادگستري در صدر و رتبه اول قرار دارد و هر سال نيز در حال افزايش مي باشد. خشم و غضب و خشونت در اسلام نكوهش شده و يكي از منفذهاي نفوذ شيطان و وسوسه آن شمرده شده است. بر خشونت آثار و عواقب ناگوار و تلخي مترتب شده است بطوري كه يكي از عوامل فروپاشي خانواده‌ها و وقوع طلاق به شمار مي رود. خشونت امنيت روحي و رواني فرد و جامعه را مختل و باعث ناكامي در اهداف، تحصيلات و موقعيتها مي شود. جرائم و جنايات زيادي در اثر رفتارهاي خشن مثل قتل، ضرب و جرح و ... به وقوع مي‌پيوندد و گاه شخص را تا پاي دار مجازات و حبس در اين دنيا كشانده و مجازات اخروي آن با خداست. در مقابل خشونت، خوش اخلاقي، برخوردهاي احترام آميز، منطقي، با محبت و صميميت، صبر و تحمل، ظرفيت، سعه صدر، عفو و گذشت احسان، حلم و بردباري و عفت و حيا قرار دارد. شايد به هيچ امري در اسلام مثل اخلاق، كرامت، ادب و نزاكت تأكيد نشده است بطوريكه پيامبر اكرم(ص) فلسفه بعثت خود را اتمام مكارم اخلاقي معرفي مي‌نمايد: «إِنَّما بُعِثتُ لِاُتَمِّمَ مَكارِمَ الاَخلاق» و هم او بود كه با حسن خلق خود موجب ترويج اسلام گرديد. ايشان حتي با كودكان نيز رئوف و مهربان بود و بر برخورد توأم با ادب و احترام با آنان تأكيد داشتند. توجه و تربيت صحيح در خانواده‌ها و رعايت والدين نسبت به رفتار خود در نزد فرزندان، افزايش آگاهي‌هاي عمومي، دانش و معرفت و گسترش تعليم و تعلّم، ترويج فضائل اخلاقي همچون راستگويي، صداقت، حلم و بردباري، احترام به ديگران، دوست داشتن ديگران، و دوري از رذائل اخلاقي چون دروغ و كينه توزي، حسادت، خود بيني، حرص و طمع و ...، التزام به احكام الهي و ديني، توجه به دوستان، رفيقان و همنشينان و تمرين غلبه بر خشم و غضب از اموري است كه مي تواند در كنترل و مديريت خشم و غضب و ايجاد فضاي لطيف و آرام مؤثر باشد. ما در راه رسیدن به اهداف مان برای فعال کردن دیگران معمولاً چهار شیوه تحریک، اجبار، متقاعدسازی و فعال سازی تعهد را در اختیار داریم و در هر جا به اقتضای ماهیت عمل و به فراخور مخاطب از یکی از آنها استفاده می کنیم. اما اگر با این تعریفی که عرض شد نگاهی به جامعه و الگوها و سیاست های حاکم بر آن بیاندازید خواهید دید چیزی که بیش از همه به چشم می آید، تمایل سیستماتیک در بکارگیری عتاب و خطاب برای کنترل رفتارهای دیگران و استفاده از رویه های تند، خشن و غیر همدلانه و در یک کلام اجبار برای کنترل محیط پیرامون است. خواه در خانواده باشد و خواه در خیابان. خواه در شرکت باشد و خواه در سازمان. خواه با مشتری باشد و خواه با ارباب رجوع. همه جا این الگو حاکم است. مسلماً تا حدی  استفاده از اجبار برای نشان دادن اقتدار و کنترل جرایم و رفتارهای غیر اجتماعی طبیعی و منطقی است و استفاده بجا و کارآمد از آن  در مقیاس خرد نشان دهنده رشد شخصیت فردی و در مقیاس کلان نشان دهنده رشد شخصیت ملی یک جامعه است. اما در کنار آن باید به الگوها و سیاست های فرهنگی- اجتماعی کنترل خشم، خشونت و پرخاشگری هم توجه لازم را نشان داد.

 

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه