جامعه
مهدی زرآبادی- شناختن انسان کامل یا انسان نمونه از دیدگاه اسلام، از آن نظر برای ما مسلمین واجب است که حکم مدل و الگو و حکم سرمشق را دارد؛ یعنی اگر بخواهیم یک مسلمان کامل باشیم چون اسلام میخواهد انسان کامل بسازد و تحت تربیت و تعلیم اسلامی به کمال انسانی خود برسیم، باید بدانیم که انسان کامل چگونه است سیمای معنوی انسان کامل چگونه سیمائی است و مشخصاتِ انسان کامل چگونه مشخصاتی است تا بتوانیم خود و جامعه خود را آنگونه بسازیم. انسان کامل حکم مدل و الگو و سرمشق را دارد؛ یعنی چون اسلام میخواهد انسان کامل بسازد و تحت تربیت و تعلیم اسلامی به کمال انسانی خود برسیم، اگر بخواهیم یک مسلمان کامل باشیم باید بدانیم که انسان کامل چگونه است، سیمای معنوی انسان کامل چگونه سیمائی است و مشخصاتِ انسان کامل چگونه مشخصاتی است تا بتوانیم خود و جامعه خود را آنگونه بسازیم. وجود الگوهای عملی شایسته در مکتب و نظام فکری اسلام دلیل حقانیت و درستی آموزههای آن مکتب است که بهطور صریح، امکان پایبندی به آموزههای آن را اعلام میدارد. خصیصه کمالگرایی آدمی او را از درون به حرکت وا میدارد تا خود را به کسانی که مظهر کمالات هستند نزدیک کند و صفات ایشان را اقتباس کرده، آنها را در شخصیت خود جذب کند. و در نتیجه، گرایش به الگوهای برجسته، افکار انسان را منظّم کرده، به افکار انسان تمرکز میبخشد تا بدین طریق بر بحران هویت که بیشتر در جوانی آشکار میشود؛ به خوبی فائق آیند. زیرا همگرایی فکری، زمانی پدید میآید که آدمی در صدد همانندسازی با شخصیتی برتر از خود برآید. همانگونه که اگر وسایلی همچون متر، ترازو، عدد، ساعت و دماسنج را از اجتماع انسانها برگیرند، زندگی دشوار و رنجآور و پر ابهام میشود و در عادیترین مسائل زندگی سرگردان خواهند شد؛ اگر الگوهای انسانی مناسب نیز برای افراد وجود نداشته باشند، جامعه در ابهام و سرگردانی بهسر خواهد برد. در این صورت، ما برای سنجش رشد و میزان شجاعت و ترس، سخاوت و انصاف، عدالت و علم، فضیلت و تقوا و دیگر صفات عالی و دانی چه باید بکنیم. بر این اساس، الگوی عملی در جریان تعلیم و تربیت جایگاهی اساسی و غیرقابل حذف دارد. بر خلاف آموزش نظری (که به صورت مستقیم یادگیرنده مورد خطاب و آموزش میگیرد و احیاناً باعث فشار ذهنی و روانی بر وی میگردد)، در روش یادگیری الگویی، آموزش به شکل غیرمستقیم و بدون هیچگونه فشار ذهنی واقع میشود. و همچنین آموزش از طریق الگوی عملی سریعترین و سادهترین راهها برای تربیت و هدایت متربّی است. الگو گرایی، انسان را به تعالی روح و همتهای والا فرا میخواند. آشنایی با چنین الگوهایی انسانها را به نوعی تحسین وا میدارد و آنها برای دستیابی به منزلت رفیع الگوها، از هدفهای محدود و زندگی روزمره فراتر رفته، به نوعی حیات معقول و معنوی سوق مییابند. شناخت الگوهای رشید و بالنده موجب به کار افتادن استعدادهای راکد و ظرفیتهای پراکنده انسان میشود. حالت جذب و انجذابی که در پرتو تماس و آشنایی با الگوها به انسان دست میدهد چنان نیرومند است که توانایی به جریان انداختن تواناییهای کنون و بلااستفاده انسانِ الگوگیرنده را دارد. الگوهای عملی مطلوب و مفید در زمینههای گوناگون، انجام کارهای سخت در زمینههای متفاوت را آسان میکند. اسوههای مطلوب و حسنه عامل پیشگیری از انحرافات فکری، رفتاری انسانها میشود و روشی برای مقابله با تهاجم فرهنگی غرب میباشد. چون غربیها با جذابیتدادن الگوهای بد، بهطور ناخودآگاه جوانان را به انحراف میکشند. هر چیز و هر کس شایسته الگو شدن را ندارد مگر الگوهایی که بر اساس ارزشهای معنوی استوارند . اما از نظر قرآن الگو باید صالح و رشید باشد بنابراین افراد رشد نیافته، فاسد شایستگی الگو شدن را ندارند.