جامعه
کاظم راستی- علم اخلاق، علمي است كه صفات نفساني خوب و بد و اعمال و رفتار اختياري متناسب با آنها را معرفي ميكند و شيوة تحصيل صفات نفساني خوب و انجام اعمال پسنديده و دوري از صفات نفساني بد و اعمال ناپسند را نشان ميدهد». بر اساس اين تعريف، علم اخلاق علاوه بر گفتگو از صفات نفساني خوب و بد، از اعمال و رفتار متناسب با آنها نيز بحث ميكند، و همچنان راهكارهاي رسيدن به فضيلتها و دوري از رذيلتها را نيز مورد بررسي قرار ميدهد. علم اخلاق از ارزشمندترين و ضروريترين علومي است كه انسان به آنها نيازمند است. هدف از تدوین مقررات اجتماعی و سیاسی در تمام اجتماعات این است که افراد یک ملت بتوانند با رعایت حقوق متقابل در کنار یکدیگر زندگی کنند. در حقیقت ، نهادهای قانون گذاری و سازمان های گسترده قضایی و امنیّتی و انتظامی ، کارشان منحصر به این است که مانع طغیان گری بشر شوند؛ اما هنوز این همه قوانین نتوانسته امنیت کاملی در اجتماعات به وجود آورد. آمار جنایات در جوامع به اصطلاح توسعه یافته ، گواه بر این ادعاست. حقیقت این است که خواست های بی نهایت بشر ، چیزی نیست که با تدوین چند قانون و تصویب مجازات هایی بتوان آن را مهار کرد ، این گناه اندیشمندانی است که انسان را خیلی کوچک تر از آنچه هست تشخیص داده اند و تصور کرده اند که با این ذهن و درک ناقص بشری می توان به تمام جنبه های پیچیده روح انسان پی برد و برنامه سعادت او را به دست داد. ثروت ، لذت ، قدرت ، وطن پرستی ، ملت پرستی ، علم ، هنر ، و ... فاقد آن کلیتی هستند که بتوانند تمام ابعاد وجود یک فرد را ارضا نمایند. مگر انسان غیر از لذتگرایی یا ثروتخواهی یا عشق به وطن و ... خواسته های دیگری ندارد؟ فردی که تمام وجود خود را در راه گردآوری ثروت هماهنگ می سازد ، خیلی زود درمی یابد که اشتباه بزرگی مرتکب شده است. اکنون این سؤال مهم پیش می آید که : «هدف نهایی زندگی ، چه می تواند باشد؟». وقتی روشن شد که آرمان های محدود و سطحی ، قدرت پاسخگویی به همه خواسته های مادی و معنوی بشر را ندارند ، باید در تکاپوی هدف و مقصدی بود که با فراگیری تمام وجود انسان ، نیازهای جسمی و خواسته های بی نهایت روحی او را اشباع نماید و آن قدرت را داشته باشد که به سه سؤال اساسی «از کجا آمده ام ، برای چه آمده ام و به کجا خواهم رفت؟» پاسخ های قانع کننده ای بدهد و یا این که بدون اعمال زور و قدرت، آنها را به رعایت قوانین اخلاقی ، مُلزم نماید. آیا قدرتی که بتواند پشتوانه مطمئنی برای اصول اخلاقی بشر در روابط فرد و اجتماع باشد و عموم افراد را در نهان و آشکار ، مقیّد به رعایت حقوق و انجام وظایف نماید ، جز خدا می شناسید؟ در نظام اخلاقی اسلام ، هدف از عبادت ، ارتباط دائم با مدبّر کارگاه هستی است ، و این ارتباط باید به نحوی برقرار شود که در طول حیات بشر پایدار بماند. تکامل اخلاقی انسان ها نیاز شدید به چنین پیوندی دارد. هر لحظه که ارتباط قطع شود ، سیر نزولی شروع می گردد. احکام عملی و عبادات اصطلاحی (فروع دین : نماز ، روزه ، زکات ، حج ، و ...) به منزله پایگاه های تقویتی ای هستند که ارتباط را محکم تر می گردانند تا سیر کمالی بشر ، بدون ترس و دور از واپس زدگی انجام گیرد. هنگامی که پیوند برقرار شد ، هر لحظه ای که از حیات انسان بگذرد ، عبادت محسوب می شود؛ خواه در آن لحظه، کار فیزیکی انجام داده ، یا به تفکر پرداخته باشد. عبادات و احکام ، برنامه دقیق زندگی اند که در سایه آن ، ارتباط با خالق ، تقویت و تثبیت می شود؛ اما نکته مهم ، هدف از برقراری ارتباط با خداست. هدف ، این است که تمام افعال انسان ، تحت نظام درآید و جهت مخصوص به خود گیرد تا آن جا که وقتی به امور شخصی زندگی می پردازیم یا موقعی که در آزمایشگاه ، سرگرم تحقیق هستیم و یا در مَسند قضاوت ، حق را از باطل تشخیص می دهیم یا در بازار ، در حال خرید و فروشیم ، بدون توجه به این که کارمان کوچک است یا بزرگ ، خدا را ناظر اعمال بدانیم.