صفحه اول
امید تهرانی- فرهنگگریزی و گرایش جوانان به فرهنگ بیگانه همواره دغدغههایی را برای مسئولین جامعه، دینداران و خانوادهها به وجود آورده است و تهدیدی برای نسل جوان محسوب میشود. با مراجعه به زندگی جوانان و مطالعهی رفتارهای اجتماعی آنها، این مسئله را به صورت ملموس درخواهیم یافت که در سالهای اخیر و به خصوص پس از پایان هشت سال دفاع مقدس، گرایش به فرهنگ بیگانه و فرهنگ غربی در بین جوانان ما رشد صعودی یافته است و گروههایی از جوانان، به علل گوناگون، از دین و فرهنگ حالت گریز پیدا کردهاند؛ به گونهای که وقتی در بین برخی از آنها از دین و فرهنگ خودی سخن به میان میآید، به صورت علنی بیمیلی و بیعلاقگی خود را به فرهنگ اصیل ایرانی اظهار میکنند. از آثار خودباختگی، مسئولیت گریزی و دل زدگی و بی تفاوتی است؛ زیرا کسی که نتوانسته پاسخی برای پرسش های اساسی خویش بیابد، به طور طبیعی انگیزه ای هم برای عمل به وظیفه خویش در قبال دیگران نخواهد داشت و چنانچه این روحیه در جامعه فراگیر شود، وضع به مراتب دشوارتر از پیش خواهد شد. خودباختگی فردی بدان معنا است که شخص اعتماد به نفس نداشته و قابلیت ها و استعداد خویش را نادیده گرفته و از خودشناسی نیز عاجز بوده و مجذوب و مرعوب ایده دیگران می شود؛ خود و ارزش های خویش را فراموش می کند. یکی از پیامدهای منفی خودباختگی احساس حقارت است. انسان خود باخته به دلیل این که جذب ارزش ها و قابلیت های دیگران می شود، احساس حقارت و کم بینی می کند که نتیجه آن از دست دادن عزت مندی و کرامت انسانی است. از این رو، در آموزه های دینی از احساس حقارت نهی شده و انسان ها به عزت مندی و عزت گرایی فراخوانده شده است. امام هادی(ع) فرمود : من هانت علیه نفسه فلا تأمن شرّه؛ کسی که خویشتن را ناچیز و خوار می یابد و در باطن نسبت به خود احساس سستی و حقارت دارد از شر او ایمنی نداشته باش. از شیوههای عملی دشمن در جهت نابودی فرهنگ ملی کشورها، ارائهی معیارهای ارزشی فرهنگ غرب و القای آن بر افراد جامعه است. رفاه مادی، بهرهجویی و لذت بردن بیحد و لجامگسیخته در زندگی و سرانجام، زندگی در چارچوب حیات مادی و حیوانی به دور از معنویات و اخلاق و انسانیت، از نمونههای آن است. آنها انسان بیبندوبار، رفاهطلب، سودجو، ثروتاندوز، چپاولگر، بیدین و لامذهب و در یک کلام، انسان مادی را انسانی متمدن، متشخص و هماهنگ با زندگی مدرن امروزی معرفی میکنند. دشمن از راه اشاعهی فرهنگ غلط فساد و فحشا سعی میکند جوانهای ما را از دست ما بگیرد. کاری که از لحاظ فرهنگی دشمن میکند تنها یک تهاجم فرهنگی نیست، بلکه باید گفت یک شبیخون فرهنگی، یک غارت فرهنگی و یک قتل عام فرهنگی است. امروز دشمن دارد این کار را با ما میکند. مفهوم فرهنگ در ایران پیشینهای طولانى داد و این امر را مىتوان در بررسى و مطالعهی آثار نویسندگان و پژوهشگران این سرزمین به دست آورد. واژهی فرهنگ از دو جزء «فر» و «هنگ» تشکیل شده است. «فر» به معنی نیروی معنوی، شکوه، عظمت، جلال و درخشندگی است. «هنگ» از ریشهی اوستایی، به معنی کشیدن، سنگینی، وزن، گروه و وقار است. معنی ترکیبی این دو واژه، بیرون کشیدن و بالا کشیدن است که منظور از آن، بیرون کشیدن مجموعهی دانستنیها و نیروها و استعدادهای نهفتهی افراد یک ملت برای پُربار کردن پدیدهها و خلاقیتهای ناشناختهی آدمی است. هر فرد معرف جزئى از فرهنگ و شاخهاى از درخت فرهنگ گروهى است که به آن تعلق دارد. در پاسخ به این سؤال که فرهنگ از کجا تغذیه میشود، خاستگاه فرهنگ کجاست، چگونه ارزشها، سنتها و باورها شکل میگیرد، جامعهشناسان معتقدند که پنج عامل زبان و ادب، دین و آیین معیشت و اقتصاد، تاریخ و جغرافیا در خصوص سؤالات ذکرشده مؤثر هستند. استاد محمدتقی جعفری اعتقاد داشتند که فرهنگ از مختصات انسان است و او آن را از شرایط محیطی، پدیدههای تاریخی، آرمانهای مطلق و نسبی برداشت مینماید و به اصطلاح، تابعی از جهانبینی خویش مینماید.