صفحه اول
مینو دشتیان مقدم- فرهنگ، به عنوان شناسنامه یک ملت است و هویت فرهنگی، به عنوان سند تاریخی تلاشها و خلاقیتها، افتخارات و در مجموع فراز و فرودهای افتخارآمیز یا عبرتآموز گذشته و حال یک ملت محسوب میشود. حفظ هویت فرهنگی هر ملتی در تعامل با سایر فرهنگها، دغدغه وطندوستانی است که از آبشخور آن فرهنگ سیراب شدهاند و با لالایی آرامبخش و جاننواز مام میهن در بستر آن فرهنگ رشد و تکامل فکری و معنوی پیدا کردهاند. آنچه که هر جامعه را از جوامع دیگر تمیز میدهد، خصوصیاتی است که شناسنامه فرهنگی آن جامعه به حساب میآید. تاریخ و گذشته تاریخی، وطن و سرزمین، نیاکان، باورها، زبان، عقاید، دین و اسطورههای مذهبی، حماسهها، هنر و ادبیات کهن، نژاد، قومیت و سنن قومی عناصری هستند که “هویت فرهنگی” هر جامعه را میسازند. یکی از مسائل مهمی که در روند جهانی شدن میتوان پیرامون آن بحث نمود، فرهنگ است و جدای از جهانی شدن، فرهنگ، حقیقتی زنده و زاینده است که مدام در حال تطور میباشد و مرگ آن هنگامی رقم خواهد خورد، که بهواسطه تقلید مسخ گردد. از این رو در شرایط کنونی، ما نیز بهعنوان یک کشور اسلامی باید با توجه به فرصتها و تهدیدهای ناشی از روند جهانی شدن خود را برای مواجهه با این پدیده مهیا ساخته و با اتکا به داشتههای فرهنگ غنی ایرانی-اسلامی، علاوه بر حفظ هویت (بهویژه هویت فرهنگی) خویش، با بهرهگیری از ابزار برآمده از فرهنگ جهانی درصدد جهانی کردن آن باشیم. بیگمان ایران جهانی شده نیز درحفظ هویت خویش، بیش از یک ایران منزوی و عقبمانده موفق خواهد بود. درحالی که هویت های جهانی و فراملی در حال گسترش هستند و انسان های روی زمین روز به روز سلایق، تعلقات و ادراکات جهانی تری پیدا می کنند، هویت های قومی و محلی، که برایند مقاومت در مقابل فرهنگ های جهانی هستند، نیز روزبه روز قدرت و ظهور بیشتری می یابند. حتی پیش بینی می شود فرهنگ جهانی مجموعه بسیار متنوع و گسترده ای از فرهنگ های کوچک محلی و قومی باشد.اکنون باید دید که وضعیت فرهنگی کشور ما در عصر جهانی شدن چگونه خواهد بود و آیا قادر خواهیم بود هویت سیاسی ــ فرهنگی خودمان را براساس نیازها و درخواست های خود شکل دهیم؟پرواضح است که اگر استراتژی دقیق و منسجم و سیاست گذاری صحیحی در مورد مسئله قومیت های ایرانی طراحی و اجرا نشود، نمی توان مطمئن بود که هویت قومی و هویت ملی ما ایرانیان، با دسیسه های بیگانگان سودجو، در تعارض قرار نگیرد و آنچه می تواند سبب قوت و بالندگی فرهنگی ما شود، به نقطه ضعف تبدیل نگردد. ایران فرهنگی ازجمله حوزههای اصلی فرهنگی ـ تمدنی در جغرافیای هویتی امروز است که همواره مورد توجه پژوهشگران و اندیشمندان بوده است. میراث فرهنگی ـ تمدنی که به واسطة عناصر و مؤلفههای مشترک زبانی، فرهنگی، و اجتماعی پدید آمده است، حاصل تجربة تاریخی طولانیای است که با پیوند دادن معرفت و هویت «خودآگاهی تمدنی» را به بار آورده است؛ معرفت به میراث غنی مشترک میان کشورهای منطقه و هویتی برآمده از عناصر و مؤلفههای درونی و بومی. هویت ایران فرهنگی همچون سایر هویتها، همواره با هویتهای دیگر تمدنها، ازجمله تمدن غربی، در تعامل و یا تقابل بوده است. هویتی که تلاش میکند داعیة جهانشمولی و همهگستر خود بر سایر هویتها و تمدنها را اثبات کند. نکته حائز اهمیت اولویتی است که مقام معظم رهبری در دیدار با هیئت دولت مطرح کرده و بر آن تاکید فرمودند که به نظر میرسد در این تحول خواهی دولت ، کمتر به آن توجه می شود و آن حوزه فرهنگ است. شاید در نگاه اول، این روند درست هم به نظر برسد، چرا که از یک سو جامعه و به خصوص اقشار کم برخوردار و آسیب پذیر جامعه مواجه با مشکلات عدیده اقتصادی و تامین معیشت خود روبرو هستند و دولت نیز در وهله اول خود را موظف به حل این مسئله می داند که به حق هم هست. خوشبختانه در ایران اسلامی با حضور نخبگان فرهنگی انقلاب و سند مهندسی فرهنگی کشور، ریل گذاری درست انجام شده است، اما باید اسناد متناسب با رویکرد تحولی و نیاز کشور و اهداف گام دوم انقلاب به روز شده و این میثاق ملی و رویکرد زیرساختی در اسناد تحولی دولت جایگاه خود را پیدا کند و همه تحولات و الزامات فرهنگی آن نیز متناسب با تحول مورد نظر و نیاز کشور در دولت، به آن توجه شود.