گزارش
مجتبی شکوهیان -رسانهها، کارکردهای مختلفی دارند و صاحب نظران ارتباطی نقشهای متعددی برای آنها قائل شدهاند از کلاسیکترین مطالعات انجام شده در این حوزه تا پژوهشهای معاصر همواره بر «نقش نظارتی» رسانهها بعنوان یکی از اصلیترین کارکردهای آنها تأکید شده است. رسانهها بعنوان حلقه واسط بین مردم و نهادهای دولتی بهترین دستگاه کنترل سازمانها به حساب میآیند. رسانهها میتوانند با حضور در تمام فعالیتهای نهادهای دولتی بر اساس چارچوبهای حاکم و ایدئولوژی موجود میزان انحراف سازمانها را بعنوان دستگاهی دلسوز و امین اطلاع رسانی نمایند. رسانهها با انعکاس و نقد ناهنجاری و آموزش هنجارها بر جامعه نظارت میکنند. يکي از دغدغه هاي صاحبنظران در مسير پيچيده جهاني شدن، سرنوشت فرهنگ و پيامدهاي فرهنگي جهاني شدن و به تبع آن فضاي جديدي است که ايجاد مي شود. امروزه با گسترش روزافزون وسايل ارتباط جمعي و نهادهاي رسانه اي، به ويژه مطبوعات که انديشه انسان ها را تحت سيطره خود قرار داده و اطلاعات لازم براي شکل گيري اعمال و رفتار او را به وي مي دهند، اکنون به قدرتي عظيم و گسترده براي سلطه بر شهروندان جامعه جهاني تبديل شده است. وسيله اي که در چند سال گذشته، مي توانست فرهنگ هاي گوناگون داخل يک کشور را منطبق و همسان با فرهنگ ملي کرده و در نهايت باعث از ميان رفتن آن شود، با روند جهاني شدن، باعث از ميان رفتن فرهنگ هايي مي شود، که در چارچوب استاندارد مديران رسانه اي جهان قرار نگيرند. يکي از علل اصلي و مهم در خصوص تاثيرات وسايل ارتباط جمعي بر فرهنگ در روند جهاني شدن، به نحوه نامطلوب فعاليت دست اندرکاران وسايل ارتباط جمعي و مخصوصا مطبوعات باز مي گردد. نقش رسانه در دنیای کنونی از یک روند ساده ی اطلاع رسانی معمولی فراتر و تا مرز تأثیر گذاری در عرصه ی داخلی و مدیریت افکار عمومی گسترش پیدا کرده است. از بین رسانه ها رادیو تلویزیون و مطبوعات از توان بیشتر برای تنویر افکار عمومی، بالا بردن سطح آگاهی افراد و تنظیم و تصحیح رفتارها و روابط موجود بین افراد جامعه برخوردار هستند. ملاحظاتی اجمالی نشان می دهد که امکان همگرایی میان اقوام مختلف در سطوح مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در یک کشور امکان پذیر بوده و رسانه ها می توانند با ایجاد وفاق ارزشی- تحکیم دولت و ملت جهت حفظ شأن و جایگاه افراد و دوری از هر گونه سیاست تبعیض آمیز و با تأکید بر اهداف نظام و سند چشم انداز با توجه به علقه های ملی و ناهمگین کشورمان و تعدد اقوام و ادیان در آن جهت نیل به وحدت ملی نقش مؤثری داشته باشند. نقش و جایگاه مطبوعات جامعه رسانه ای و وسایل ارتباط جمعی به ویژه مطبوعات و روزنامه ها ، چه در ایران و چه در دیگر كشورهای جهان، عامل تعیین كننده ای در پیدایش و گسترش بحران های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و نیز كنترل و مدیریت این بحران ها هستند. از دیدگاه صاحبنظران، وسایل ارتباط جمعی مانند روزنامه ها، رادیو، تلویزیون، اینترنت و مطبوعات از یك سو می توانند با جعل و تحریف و تخریب و فریب، جامعه ای «یكسر همگن» به بار بیاورند و در شكل گیری دولت های خودكامه، اقتدارطلب و استبدادی نقش بیافرینند و از سوی دیگر، قادرند تلاش های انحصارطلبانه ی برخی حكومت ها و دولت ها را بی اثر سازند، جامعه ی مدنی را تقویت و مفاهیم تعاون اجتماعی، تساهل، انتقاد سازنده و آزادی های سیاسی را ترویج كنند. مطبوعات و روزنامه ها می توانند علت ها و دلایل فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بحران ها را برای حاكمیت تبیین سازند، كمك كار دولت ها در ایفای وظایفشان از جمله پیشبرد امر مهم توسعه ی همه جانبه باشند و به ابزار و عناصر مهمی برای گسترش تنوع و تكثر فرهنگ ها و جهان نگری های گوناگون بدل شوند. با توجه به کارکردهای متنوع رسانهها، همچون آگاهی بخشی و اطلاع رسانی، ایجاد انسجام و تعلق اجتماعی، نظارت بر عملکرد ساختار قدرت و فراهم آوردن زمینههای مشارکت عمومی و نظارت همگانی در نظام اجتماعی، میتوانند جایگاه در خور اعتنائی در تکوین، تکامل و نهادینهسازی شاخصها و عناصر بنیادین ساختار سیاسی جامعه داشته باشند. رسانههای خبری به عنوان یکی از نهادهای مهم جامعه با تأثیری که بر عقاید و آرا و دیگر ابعاد زندگی بشر دارند، واقعیتهای سیاسی و اجتماعی خاصی را برای مردم خلق میکنند و تعیین کننده چشمانداز ما از جهان هستند. رسانهها وخبرگزاریها در واقع حلقه رابط بین جامعه و سازمانها یا مردم با مردم هستند. رسانهها «همه جا» هستند بر خلاف مدرسه و دیگر نهادها و ارکان حیات انسانی، رسانهها امری فراگیرند. ویژگی اصلی رسانهها «همه جا» بودن آنهاست. آنها میتوانند یک کلاس بیدیوار با میلیاردها شنونده تشکیل دهند. رسانهها وظیفه حراست از محیط را بر عهده دارند؛ آنها باید با ایجاد همبستگی میان اجزای جامعه، در پاسخ به نیازهای محیطی، مسئولیت انتقال میراث اجتماعی از نسلی به نسل دیگر را برعهده گیرند. رسانهها هم حرکت و پویایی و نشاط را تقویت و تولید میکنند و هم رخوت، تنبلی و سستی را. از یک سو احساسهای عاطفی، محبت و صداقت را بر میانگیزند و از سوی دیگر، احساس زشتی، دشمنی، بیاعتمادی، دروغ وخشونت را زنده میکنند. این کارکرد، به طور طبیعی موجب پیدایش تضادهای درونی- رفتاری در مقیاس فردی و اجتماعی میشود. رسانههای خبری چیزی بیش از یک سازوکار ساده برای انتشار اطلاعات هستند. آنها در حقیقت سازمانهایی پیچیده و نهادهای مهم اجتماعی هستند که با مخاطب سازمانهای مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، حوادث و اتفاقهای جامعه بطور وسیع و گسترده در تعامل هستند. رسانهها تقریباً همراهان غیر قابل گریز زندگی روزمره هستند که ما را وامیدارند تا عادات اجتماعی خود را با توجه به واقعیت حضور آنها تنظیم کنیم. رسانهها، از دیگر سوی، منابعی ارزشمند و متنوع اند که ما را در مواجهه با موقعیتهای اجتماعی و مشکلات فردی یاری میدهند. رسانهها نقش منعکس کننده، تقویت کننده و حتی خاموش کننده افکار امروز دیگر خبر از طریق رسانههای خبری به خانهها راه یافته و در یک لحظه میتواند در اختیار همه مردم شهر بلکه کشور و جهان گذاشته شود، زمان و مکان را تسخیر کند و مرزهای اجتماعی و سیاسی و ملی را در نوردد. گویی افکار عمومی سرنوشت خود را به دست رسانهها سپرده است. از این پس این رسانهها هستند که نقش منعکس کننده، تقویت کننده و حتی خاموش کننده افکار و اخبار را به دست دارند .به این ترتیب، با گسترش رسانههای خبری، پدیدههای روانی – اجتماعی مربوط به افکار عمومی نیز هر روز گسترش و اهمیت بیشتری مییابد و توجه پژوهشگران بیشتری را به خود جلب میکند. اهمیت، ضرورت و جایگاه رسانهها ظرف دویست سال گذشته در بخش هایی از شرق و خاورمیانه و نیز ایران (دهه هایی پیش از پیروزی نهصت مشروطیت تاكنون) در اثر ظهور و تقویت تدریجی رسانه ها ، عامه ی مردم و حتی اقلیت های مذهبی و قومی توانسته اند با حقوقشان آشنا شوند. به دلیل تلاش وسایل ارتباط جمعی، فرهنگ ها و خرده فرهنگ های مختلفی به كانون توجه افكار عمومی راه یافته اند و گروه های گوناگون سیاسی و اقتصادی به داشتن حق بیان و آزادی سیاسی و قدرت اقتصادی اذعان دارند. بی شك، رسانه ها در جهان سوم و خاورمیانه از جمله ایران، تكیه و تاكید بر گسترش پیوسته ی كمی و كیفی خود داشته و دارند و این گسترش همواره با چندگانه سازی، آزادی و حقوق جوامع، اقلیت ها، گروه های متفاوت و گونه گون (متنوع) و نیز با معرفی هر چه بیش تر خرده فرهنگ ها همراه بوده است. به همین دلیل است كه جامعه ی سیاسی مبتنی بر مطبوعات آزاد و مستقل و رسانه های گروهی گوناگون در تقابل جدی با جامعه ی بسته و تك صدایی قرار گرفته و می گیرد. رسانه ها و مطبوعات كه به ارایه اطلاعات در باره ی «هر چه كه در جامعه و دولت می گذرد» می پردازند در واقع می توانند و تا حد زیادی توانسته اند به تدریج به خودآگاهی و تحقق توسعه ی فراگیر كمك كنند. همچنین آزادی ای كه رسانه ها به بسیاری از جوامع، فرهنگ ها و جهان نگری ها عرضه كرده اند، آرمان «جامعه ی شفاف» و «دولت حداقل و پاسخگو» را عینیت بخشیده اند. مسوولیت و وظایف مطبوعات رسانه ها به ویژه مطبوعات و روزنامه ها، كاربردشان به رعایت اصول اخلاقی و حرفه یی است كه پایبندی به آنها، به ویژه در دوره ی بحرانی اهمیت دارد. رعایت این اصول، تلاش برای انعكاس «واقعیت»، تشویق به مشاركت فعال و حداكثری مردم از جمله گروه های مرجع (دانشگاهیان، روشنفكران، روحانیان و به طور كلی قشر تحصیل كرده) در امور سیاسی، امیدوار كردن مردم به اثر گذار بودن میزان مشاركت و آرایشان، اطلاع رسانی در راستای برگزاری انتخابات سالم، آزاد و قانونمند، كمك به نامزدها برای ارایه برنامه و نیز ایجاد رقابت میان آن ها، كوشش برای ایجاد وفاق و تساهل میان مقام ها، احزاب و گروه های سیاسی و كمك به توسعه ی سیاسی كشور از مهم ترین مسوولیت ها و وظایف رسانه ها و روزنامه ها است. تكیه بر غریزه و غرض، صداقت نداشتن در اطلاع رسانی ( تناقض گویی، مبالغه و اغراق ، تفرقه افكنی، تحریف ، سانسور)، ترس و خودسانسوری، بداخلاقی، ارعاب، ایجاد دشمن فرضی ، موثق نبودن پیامها، عینی و واقعی نبودن پیامها و اخبار، بی طرف نبودن، استقلال نداشتن، جریان سازی توهم آمیز و غیراخلاقی و ...از جمله مواردی است كه نه تنها جزو وظایف و مسوولیت های رسانه ها و روزنامه ها به شمار نمی رود كه در روند انجام رسالتشان، خلل و مانع ایجاد می كند. آسیبشناسی مالکیت و اقتصاد رسانه در ایران به طور سنتی مباحث پیرامون رسانه و ارتباطات از منظر اصول و قواعدی خارج از چارچوب اصول و قواعد حاکم بر علم اقتصاد مورد بررسی قرار میگیرد. به طور مثال آنچه در بررسی رسانه نقش غالبی دارد بررسی محتوایی آن از دیدگاه جامعه شناختی است و کمتر به این حوزه از نگاه اقتصادی توجه شده است. اگر کمی موشکافانهتر به مقوله رسانه بنگریم در خواهیم یافت که اقتصاد رسانه یکی از ارکان مورد بررسی توسط خبرگان حوزه رسانه و ارتباطات در سطح بینالمللی است. به بیان دقیقتر، تصمیماتی که مدیران رسانه در برهههای گوناگون اتخاذ میکنند تا حد زیادی به مسائل اقتصادی و مالی چه در سطح خرد و چه در سطح کلان گره خورده است. با این توضیح بررسی بنگاههای رسانهای و ارزیابی عملکرد آنها از منظر اقتصادی امری اجتناب ناپذیر است. نوع مالکیت یکی از شاخصهای مهم و سرنوشتساز در اداره هر سازمان مطبوعاتی است. با نگاهی به زمینههای شکلگیری، شکوفایی و تکامل شبکههای تلویزیونی یا روزنامههای مشهور دنیا به این نتیجه میرسیم که نوع مالکیت و انگیزههای برخاسته از آن در سرنوشت یک رسانه چقدر تأثیرگذار است . مطالعه هر رسانهای در ایران بدون توجه به نوع مالکیت آن غیرممکن است زیرا رسانهها خواه در بخش دولتی و عمومی و خواه در بخش خصوصی، پدیدههایی چندوجهیاند: اغلب رسانهها در ایران یک مؤسسه یا شرکت اقتصادی هستند و یا یک نهاد فرهنگی- اجتماعی بهشمار میآیند؛ از این حیث مدیریت آنها مدیریت اقتصادی برای بقا و رشد و توسعه فعالیت است. وجه دیگر رسانهها در ایران مدیریت فرهنگی است؛ بالاخص در برابر تولیدکنندگان فرهنگی و مخاطبان. وجه بعدی رسانه در ایران مدیریت بحرانها، تنشها و مسائل جاری سیاسی- اجتماعی و وجه دیگر آن مدیریت تبلیغات سیاسی جهت افزایش نفوذ و مشروعیت سیاسی است. بدین لحاظ در رسانهها با سطوح مختلفی از مدیریت مواجه هستیم که هر یک بخشی از بارِ مسئولیت را بر دوش میگیرند. این سطوح نیز اهمیت فهم مدیریت رسانهها را برای فهم عملکرد مدیریت رسانه در ایران روشن میکنند. نوع دیگر مالکیت مطبوعات و رسانه در ایران، خصوصی و صاحبان آن یا اشخاص حقیقی یا حقوقی هستند. در این شکل از مالکیت انتصاب یا انتخاب مدیران مطبوعات براساس ویژگیها و شرایط متفاوت و یکی از دغدغههای اصلی آنان تأمین درآمد است؛ البته در روزنامهها به دلایل مختلف یارانهها کفاف مخارج را نمیدهد یا برهزینه کردن آن مدیریت نمیشود. اینگونه روزنامهها بعضاً برای دوام و بقای خود مجبورند یا به شرایط سخت و دشوار ادامه دهند، یا به سمت جذب آگهی به هر قیمت حرکت کنند و یا به سمت جریانهای فکری و سیاسی گرایش یابند. واقعیت این است که جامعه رسانهای ایران با چالشهای متعددی روبهروست. مخاطبان حق انتخاب بهترین، ارزانترین و جذابترین رسانه را دارند، پس هر رسانهای که نیازهایشان را تأمین کند مورد استقبال قرار میگیرد. در حال حاضر مطبوعات ایران در شرایط رقابت به سر نمیبرد و اگر هم درگیر رقابت شود، نوع و شکل آن «رقابت محدود شده» است. پس از 170 سال که از تاریخ مطبوعات میگذرد راهبرد حاکم بر فضای مطبوعات راهبرد واکنشی است البته در حد ناقص؛ زیرا تصمیمات و اتخاذ شیوهها و روشها براساس مقتضیات و شرایط متفاوت است. متأسفانه وضعیت سازمانهای رسانهای ایران از لحاظ ابعاد سازمانی و محیطی بهصورت (ناپایدارـ پیچیده) است؛ یعنی روزنامهها نه مخاطب ثابت دارند، نه مدیریت کارآمد و نه نیروی انسانی ماهر و کسی هم در مطبوعات سرمایهگذاری نمیکند. بهعنوان نتیجهگیری باید این را پذیرفت که مطبوعات ما برای دستیابی به تیراژهای میلیونی نیازمند ارتقای سطح کیفی و کمی، مخاطبشناسی، بهرهگیری از اصول مدیریت و اقتصاد رسانهای و توجه به امور پرسنلی هستند. دولت باید از مطبوعات مستقل و غیردولتی به شکل ارائه خدمات شامل بیمه، تخفیف مالیات، توزیع عادلانه آگهی، اینترنت رایگان و یارانه کاغذ و سایر اقلام حمایت کند.