صفحه آخر
بنیامین صادقی- روز گذشته خبر قتل «بابک خرمدین» کارگردان جوان سینما، اهالی سینما را در شوک فرور برد. این فیلم ساز که در ۴۷ سالگی از دنیا رفت، مدرک کارشناسی ارشد سینما داشت و در انجمن سینمای جوانان نیز یک دوره آموزش فیلم سازی دیده بود. بابک خرمدین فیلم «سوگنامه ای برای یاشار» را آن طور که خودش می گفت تا حد زیادی با الهام گرفتن از زندگی خود ساخته است. او در سال ۸۹ به عنوان دانشجو راهی لندن میشود و در آنجا با مساله مهاجرت و غربت درگیری پیدا میکند. یاشار شخصیت اصلی فیلم او هم چنین سرگذشتی دارد. او جوانی است که با ویزای دانشجویی وارد لندن شده است. همزمان با اتمام کالج، دچار مشکل مالی و دلتنگی برای خانوادهاش و ایران می شود. اکنون او بین ماندن و برگشتن مردد است و به استیصال رسیده است. این نقش را یاشار علیشناس بازی کرده است که از دوستان کارگردان بوده و سابقه بازیگری نداشتهاست. بابک خرمدین برای گرفتن بازی بهتر از او، فیلمنامه را در اختیارش نگذاشته و صحنه به صحنه موقعیت را برای او توضیح میداده است. در مراسمی که دی ماه سال ۹۴ به بهانه اکران فیلم بابک خرمدین در موزه سینما برگزار شد، او از پدرش دعوت کرد که به روی صحنه بیاید و پدرش در سخنانی کوتاه گفته بود: «به نام خداوند آموزگار و به نام شهدای گلگون کفن جنگ هشت ساله و درود به شرافت آن شهدا که مملکت را حفظ کردند. من سرهنگ پیاده ستاد خرمدین هستم. ۳۰ سال خدمت کردم، ۶۹ ماه در مناطق عملیاتی بودم، دو مرتبه شیمیایی شدم و ۴ بار ترکش خوردم و خوشحالم که در مقابل ممکلت انجام وظیفه کردم. به جوانان توصیه میکنم از این گهواره وطن غافل نباشند چون رشد و سربلندی آنان در همین مملکت اتفاق میافتد. از این ۳۰ سال خدمت ۱۷ سال را دور از خانواده انجام وظیفه کردم و تمام زحمات خانواده روی دوش این خانم عزیزم (همسرش) بود که وطن دوم من هستند.» بابک خرمدین کارگردان «سوگنامهای برای یاشار» هم یادآور شده بود:« این اولین فیلم حرفهای من است. اما «سوگنامهای برای یاشار» یک فیلم حرفهای نیست و این فیلم بدون هیچ امکانات و حتی مجوزی با کمک دوستانی که آن زمان داشتم ساختم و یک فیلم کاملا شخصی است. اگر میخواستم مجوز بگیرم، داستانی برای خودش میشد. با ویزای دانشجویی نمیتوانستم برای مجوز اقدام کنم و در دورهای هم آنجا بودم که با ایرانیها خوب برخورد نمیشد . این روش فیلمسازی را در آنجا گریلا یا چریکی میگویند و خود دانشجویان انگلیسی هم به این روش فیلمهایی میسازند.» بابک خرمدین جوایزی هم در سینمای ایران و جهان به دستآورده بود که شاید مهمترین آن جایزه بهترین فیلم کوتاه داستانی برای بور بیجاده رنگ در جشنواره بینالمللی فیلم آسا (فیلمهای انسان دوستانه) ۱۳۸۸ بود. دیپلم افتخار بهترین کارگردانی در جشنواره بینالمللی پروین اعتصامی هم از جایزههای داخلی بود که بابک گرفت. اعترافات هولناک پدر صبح روز یکشنبه 26 اردیبهشت ماه امسال بود که ماموران کلانتری 135 آزادی در تماس کارگران شهرداری از پیدا شدن جسد مثله شده یک مرد در یکی از سطل های زباله فاز 3 شهرک اکباتان مطلع شدند. همزمان اکبر خرمدین همراه همسرش در حالیکه دستبند و پابند به دست و پاهایش زده شده بود همراه ماموران بدرقه پلیس آگاهی تهران پای در شعبه 5 دادسرای امور جنایی تهران گذاشتند و یکی پس از دیگری پیش روی بازپرس جنایی اعتراف کردند. به گزارش کائنات به نقل از رکنا، پدر بابک خرمدین در اعترافاتش گفت: پسرم از بچگی ما را اذیت می کرد و با هر بدبختی که بود او را بزرگ کردم، همیشه از مدرسه اخراج می شد و یک روز آرام نداشتیم اما با کار و تلاش توانستم او را راهی دانشگاه کنم و پسرم فوق لیسانس گرفت و یکی از فیلم هایش نیز در جشنواره جایزه گرفت و پسرم در دانشگاه تدریس می کرد. وی افزود: بابک در دانشگاه کرج استاد فیلم سازی و کارگردانی بود اما از زمانیکه کرونا آمد کلاس های دانشگاه به صورت آنلاین بود و بابک هفته ای 3 روز به بهانه اینکه به شاگردانش درس خصوصی بدهد آنها را به خانه می آورد و جالب این بود که بابک فقط دانشجویان دختر را به خانه می آورد و نمی دانستیم که همه آنها دانشجوهایش بودند یا نه! پدر بابک خرمدین ادامه داد: پسرم با دخترها به داخل اتاق می رفت و از مادرش می خواست برای خودش و میهمانش غذا درست کند و مادرش از آنها پذیرایی می کرد و این در حالی بود که می دانستیم پسرم با دختران در خانه رابطه جنسی برقرار می کند. مرد 81 ساله گفت: از رفتارهای پسرم خسته شده بودم و او بعضی اوقات ما را کتک می زد و می خواست کارهایش را انجام دهیم و باور کنید از وجود پسرم یک روز آرام نداشتم و جانمان به لبمان رسیده بود. حتی از پسرم خواستم برای خودش خانه ای تهیه کند و حاضر شدم خودروام را بفروشم و حتی سهم ارث او را بدهم که برای خودش خانه بگیرد و با ما زندگی نکند اما بابک می گفت جنازه من از این خانه بیرون می رود و هیچ وقت نپذیرفت از خانه خارج شود. وی افزود: جمعه 24 اردیبهشت با بابک برای ورزش در محیط شهرک اکباتان بودیم و همانجا باز هم به بابک گفتم که خانه را می فروشم سهم تو را می دهم و خودروی دوو سیلو را هم می فروشم تا بتوانیم خانه ای برای خودت اجاره کنی و از ما جدا شوی که بابک دوباره تاکید کرد من هیچ جایی نمی روم که بابک را تهدید کردم یا از خانه برو یا کسی را دارم که 10 میلیون تومان به او پول بپردازم و تو را از بین ببرد که بابک لبخندی زد و گفت: چرت و پرت نگو من بابکم و کسی نمی تونه کاری بکنه. پدر بابک خرمدین در اعترافاتش در خصوص انگیزه قتل گفت: وقتی به خانه آمدم به همسرم گفتم که بابک نمی پذیرد از خانه برود و همانجا تصمیم به قتل را گرفتیم تا از دست او راحت شویم . وی گفت: همسرم داخل غذای بابک قرص خواب زیادی ریخت و در حالیکه پسرم با خوردن آن نیمه بیهوش شده بود او را با ضربات چاقو به قتل رساندم و سپس به کمک همسرم جسد را به حمام برده و چون نمی توانستم جسد را از خانه خارج کنم با چاقو و ساطور جسد بابک خرمدین را تکه تکه کرده و پس از بسته بندی کردن تکه های جسد ، آنها را داخل 3 سطل زباله انداختیم. پدر بابک خرمدین در پایان وقتی خواست از اتاق بازپرس خارج شود بار دیگر دستانش را رو به آسمان برد و خدا را شکر کرد که فرزندش را به قتل رسانده و می گفت با قتل پسرم دیگر به آرامش رسیدم و دیگر هیچ ناراحتی در زندگی ام ندارم.