جامعه
سلطان هادوی- بسیاری معتقدند راه تحقق توسعه اقتصادی در ایران از فربهتر شدن طبقه متوسط میگذرد. طبقه اقتصادی بطور خاص به نحوه رتبه بندی یک فرد نسبت به دیگران بر اساس درآمد و ثروت اشاره دارد. بطور ساده، ما برای اساس پولی که داریم در گروه طبقه بندی می شویم. بطور مرسوم این گروهها پایین ترین (فقیرترین)، متوسط، و طبقه بالا (ثروتمندترین) شناخته شده اند. در این میان، طبقه متوسط به عنوان منشاء تحولات اقتصادی و اجتماعی اثرگذاری بالایی روی جامعه دارد چرا که طبقات فرودست که حدود ۴۰ درصد جمعیت جامعه ایران را تشکیل میدهند نگاهشان برای آینده فرزندانشان به طبقه متوسط است. بر اساس برخی تقسیمبندیها اگر طبقه بالا دربرگیرنده ۱۰ درصد ثروتمند جامعه و طبقه پایین نیز دربرگیرنده ۵۰ درصد فقیر جامعه باشد؛ طبقه متوسط در بردارنده ۴۰ درصد میانی (دهکهای ۶ تا ۹) جامعه از نظر برخورداری از ثروت میباشد. در گذشته طبقه متوسط شامل صاحبان سرمایههای کوچک، مالکان فروشگاههای محلی و کشاورزان کوچک میشود. در تقسیم بندی جدید جامعه شناسان طبقه متوسط خود به دو دسته طبقه متوسط رو به بالا و طبقه متوسط رو به پایین تقسیم میشوند. که دسته متوسط رو به بالا از کسانی که دارای مشاغل مدیریت حرفهای هستند تشکیل گردیدهاست. در رویه بانک جهانی و مطالعات توسعه، تعریف بر اساس درآمد ماهیانه خانوار صورت میگیرد. معمولا صحبت روی خانوارهایی است که بین ۱۰ تا ۵۰ دلار در روز، بر اساس برابری قدرت خرید، درآمد دارند. با این درآمد، خانواده میتواند هم خوراک و پوشاک خود را تأمین کند، فرزندان را به دانشگاه و مدرسه بفرستد، مقداری پسانداز داشته باشد، خود و خانوادهاش را بیمه کند، و حتی یک سری کالاهای با دوام مثل خودرو و لوازم خانگی خوب داشته و تفریحات ماهانه خود را نیز انجام دهد. البته در خیلی از کشورها، از جمله ایران، همه میدانند که تقریبا هم کارمند، هم کارگر و هم پزشک خود را طبقه متوسط میدانند، این در حالی که در ایران طبقه متوسط به کوچکترین حد خود رسیده است. همچنین آمارها نشان میدهند که تحریمها در دهه 1390 -خصوصا پس از خروج آمریکا از برجام- طبقه متوسط را ضعیف کرد. اما دقیقا افراد با کدام بازه درآمدی، طبقه متوسط اقتصاد ایران را تشکیل میدهند و صاحبنظران در مورد این طبقه چگونه میاندیشند. تغییرات اقتصادی دهه ۹۰ نشان میدهد ماهیت طبقات اجتماعی دستخوش تغییر شده است و طبقه متوسط که طبقهای پویا و جریانساز بوده، ریزش عمیقی پیدا کرده و روز به روز در حال کوچکتر شدن است. تحولات طبقه متوسط در اقتصاد ایران نشان میدهد در دهه ۹۰ اتفاقات مهمی به لحاظ رفاهی در جامعه رخ داده است که هم مقدار مطلق درآمدی کاهش قابل توجهی پیدا کرده و هم شاخصهای توزیع درآمد افت داشته است و اینکه توزیع درآمد به سمت نامطلوب شدن در حرکت است. قشر کمدرآمد، متوسط و پر درآمد در این سالها تحت تاثیر شرایط اقتصادی قرار گرفتهاند، اما اینکه چرا قشر متوسط مهم است باید گفت این قشر به لحاظ تعداد از نظر اقتصادی مورد توجه هستند و از منظر اجتماعی نیز افرادی که در حوزه جامعهشناسی فعال هستند به این طبقه توجه خاصی دارند. طبقه متوسط از منظر علوم سیاسی هم مهم است چرا که تغییرات این قشر از جامعه پیامدهایی به دنبال دارد که باید مورد ارزیابی قرار گیرد. با شوکهای اقتصادی و تحریمها، طبقه متوسط ایران به شدت کوچک شده و این موضوع باعث کاهش قدرت خرید، محدود شدن فرصتهای شغلی و افت سرمایهگذاری روی آموزش و سلامت شده است. با کوچک شدن طبقه متوسط جامعه و سوق یافتن این قشر به سمت طبقه نزدیک به فقیر شاهد از دست دادن قدرت خرید، کاهش دسترسی به خدمات آموزشی و بهداشتی، و محدود شدن فرصتهای شغلی، بودهایم. از آنجایی که طبقه متوسط معمولاً دارایی اصلیشان نهایتا یک خانه، یک سپرده بانکی کوچک و یک حقوق ثابت است، در مقابل داراییهای تورمپذیر (که معمولاً طلا، ارز و ملکهای اضافه هستند) بازنده بودند. کسی که ۱۰ سال پیش خیلی راحت زندگی میکرده، امروز فقط تلاش میکند که زنده بماند. بسیاری از کسانی که جزو طبقه متوسط بودند، مصارف فرهنگی که داشتند (کتاب، آموزش خصوصی، تفریح و سفر)، همگی از زندگیشان حذف شده است. بیشتر باید گفت فقر سبک زندگی به وجود آمده است.