روزنامه کائنات
2

سیاست

1404 چهارشنبه 12 آذر - شماره 4966

رمز تاب‌آوری نظام سیاسی ایران

 یک اندیشکده روس در مقاله‌ای با اشاره به ناکامی رژیم صهیونیستی در دستیابی به اهدافش در جنگ ۱۲ روزه علیه تهران، انعطاف‌پذیری نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران را دلیل تاب‌آوری قوی آن توصیف کرد.
اندیشکده «باشگاه گفت‌وگوی والدای» مستقر در مسکو در این مقاله که به قلم «مهربان آشوروف»، شرق‌شناس، اندیشمند علوم سیاسی و پژوهشگر موسسه شرق‌شناسی آکادمی علوم روسیه نگاشته شده است، نوشت: نظام سیاسی ایران به لطف ساختار چندلایه قدرت، انعطاف‌پذیری و توانایی خودتنظیمیِ خود را حفظ کرده است. دقیقا رقابت داخلی میان محافظه‌کاران، عمل‌گرایان و مراکز مستقل قدرت است که به بقای نظام سیاسی کمک می‌کند و اجازه نمی‌دهد که هیچ‌کدام از بازیگران تعادل کل ساختار را برهم بزند.
آشوروف تاکید کرد: حمله اسرائیل به ایران در ژوئن ۲۰۲۵(خرداد ۱۴۰۴) که تا حدودی با هدف سرنگونی یا دست کم تضعیف چشمگیر حکومت ایران صورت گرفت، در دستیابی به اهدافش ناکام بود. این ناکامی را تنها نمی‌توان به عمق استراتژیک ایران، دفاع موفق یا اثر «اتحاد پیرامون پرچم» نسبت داد. مولفه حیاتی دخیل در تاب‌آوری نظام سیاسی ایران، «انعطاف‌پذیری نهادی فطری» آن است. به‌رغم چالش‌های جدی برخاسته از مسائل اجتماعی-اقتصادی و فشارهای خارجی فزاینده، نظام سیاسی ایران بار دیگر، همانند تمام ۴۶ سال گذشته، تاب‌آوری و انعطاف‌پذیری خود را به منصه ظهور گذاشت.
وی یادآور شد: درهم‌تنیدگی و چندبُعدی بودن هنجارهای دموکراتیک و دینی که پس از انقلاب ۱۹۷۹ به‌عنوان پایه و اساس نظام طرح‌ریزی و ارائه شد، سازوکار خودتنظیمی منحصربه‌فردی ایجاد کرده که بازیگران سیاسی را وادار می‌کند تا در چهارچوب «قواعد تثیبت‌شده بازی» عمل کنند. این الگوی نظم نهادی با برخورداری از مجاری بازخورد عملیاتی، انتخابات ریاست‌ جمهوری و مجلس، نه‌تنها قادر است از فروپاشی نظام جلوگیری کند، بلکه با جذب ظرفیت اعتراضی، بحران‌ها را نیز تعدیل می‌کند.
آشوروف با اشاره به نرخ مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته (به ترتیب ۳۹/۹ و ۴۹ درصد در دور اول و دوم)، مدعی شد که اعتماد جامعه ایران به کانال‌های قانونی ارتباط و بازخورد کاهش یافته و متعاقبا به برخی اعتراضات مدنی منجر شده است. با این حال، به تاکید وی، «اما تفسیر صرف این اعتراضات به‌عنوان ضعف نهادی رژیم سیاسی نادرست است چرا که اعتراضات گسترده در بسیاری از کشورهای دارای دولت پایدار همچون آمریکا و فرانسه امری عادی است.»
وی اضافه کرد: بالعکس، مولفه «بسیج مردمی» که عمیقا در هویت بنیادین نظام سیاسی ایران ریشه دارد، شکلی غیررسمی از مشارکت سیاسی و چانه‌زنی است. جامعه ایرانی از طریق این سازوکار منحصربه‌فرد، مطالبات خود را منتقل می‌کند و متعاقب آن، حکومت به سمت ارائه پاسخ‌های مشخص از جمله اصلاح بودجه، تغییرات پرسنلی، بازنگری در سیاست‌های ریاضتی و گسترش رفتارهای اجتماعی-سیاسی قابل‌قبول سوق داده می‌شود. حاکمیت به لطف این سازوکار، همزمان با حفظ کنترل کلی بر فرآیند، در حوزه‌های مشخصی از سیاست اصلاحاتی انجام می‌دهد. این استراتژی «گفتمان در دل بحران» به یکی از عناصر تاب‌آوری نظام تبدیل شده است.
آشوروف نوشت: از قرار معلوم، «قواعد بازی» در سیاست ایران به طور دائمی در حال شکل‌گیری لحظه‌ای و بداهه است و اعتراضات عنصر ارگانیک این نظم اجتماعی «بداهه» محسوب می‌شود. نخبگان و رجال سیاسی به‌ناچار مجبورند به چالش‌ها به شکل موردی پاسخ دهند و مطالبات اجتماعی که از طریق اعتراض بیان می‌شود، بسته به اینکه در هر لحظه مفروض کدامیک از نیروها اعم از اصلاح‌طلبان، میانه‌روها یا محافظه‌کاران بر مسند قدرت باشند، به تصمیمات بسیار متنوعی منجر می‌شود. رقابت جاری و ساری میان «تندروها/hawks» و «اصلاح‌طلبان/doves» در محفل نخبگان سیاسی ایران، مولفه دیگری در ثبات و نهادینه‌شدن نظام سیاسی است. به‌رغم تمام دوقطبی‌سازی لفظی، هیچ مرکز قدرتی کنترل انحصاری بر نظام ندارد. این چندمرکزی بودن از ایجاد دیکتاتوری شخصی جلوگیری می‌کند و اداره سیاسی را به فرآیندی متشکل از مذاکره مداوم، متعادل‌سازی و محدودیت متقابل تبدیل می‌کند.
به باور آشوروف،‌ به همین دلیل به‌رغم تمایل کارشناسان به یافتن شباهت میان حکومت‌ها و نظام‌های سیاسی خاورمیانه، مقایسه ایران با عراقِ تحت دیکتاتوری صدام حسین (مقصود شرایط پساجنگی، تحریم‌ها، وضعیت پیچیده داخلی سیاسی و اقتصادی) گمراه‌کننده است.
آشوروف در بخش دیگری از این مقاله می‌نویسد: نظام سیاسی ایران به لطف ساختار چندلایه قدرت، انعطاف‌پذیری و توانایی خودتنظیمی خود را حفظ می‌کند. شگفت اینکه، دقیقا این رقابت داخلی میان محافظه‌کاران، عمل‌گرایان و مراکز مستقل قدرت است که به حفظ نظام سیاسی کمک می‌کند و نمی‌گذارد هیچ بازیگری تعادل کل ساختار را برهم بزند. علاوه بر این، در دهه‌های پس از انقلاب ۱۹۷۹(۱۳۵۷)، دستگاه بوروکراتیک به‌نسبت پایدار، زیرساخت حزبی-سیاسی، بنیادهای مذهبی و سایر نهادهایی در داخل این کشور شکل گرفته‌اند که پایه‌ یکپارچگی عمودی قدرت را تشکیل می‌دهند.
به گفته آشوروف، «به‌رغم برخی مشکلات در جامعه ایران و کاهش نسبی اعتماد عمومی به نهادهای دولتی، پیروزی مسعود پزشکیان، رئیس‌ جمهوری اصلاح‌طلب در انتخابات سال ۲۰۲۴ تا حدی از شدت نارضایتی عمومی کاسته است. در دوره کنونی پساجنگ ۱۲ روزه، جمهوری اسلامی ایران نه‌تنها با مسئولیت تقویت توان دفاعی و حل مشکلات ساختاری در حوزه‌ اقتصاد روبه‌روست، بلکه باید اصلاحات اجتماعی-سیاسی را به اجرا بگذارد و هویت ملی را تقویت کند. گرچه جامعه پساجنگ(۱۲ روزه) تا حدود زیادی حول حاکمیت متحد شد و احساسات ضداسرائیلی حتی به طبقه متوسط شهری که پیش از این بی‌طرف بود نیز تسری یافت، اما اثر «اتحاد پیرامون پرچم» کوتاه‌مدت است و لزوم تمدید "قرارداد اجتماعی" کاملا آشکار است.»
در پایان این مقاله می‌خوانیم: به هر حال، امروز با منابع محدود، نظام سیاسی ایران با یک چالش راهبردی روبه‌رو است؛ یافتن تعادل میان مخاطرات و منافع. آینده توسعه ایران، چه از طریق حفظ الگوی کنونی و چه تحول تدریجی آن، به این بستگی دارد که حاکمیت تا چه حد قادر به حفظ موثر این تعادل باشد.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه