روزنامه کائنات
2

سیاست

1404 چهارشنبه 12 آذر - شماره 4966

صف‌آرایی تازه برای در هم شکستن اسلام سیاسی

 مجموعه تحولات اخیر از تشدید انواع فشارها بر محور مقاومت تا تروریستی اعلام شدن شاخه‌های اخوان المسلمین در آمریکا نشان می‌دهد منطقه در آستانه یکی از حساس‌ترین دوره‌های پس از تحولات ۲۰۱۱ قرار گرفته است.
غرب آسیا از دید بسیاری از ناظران، وارد مرحله‌ای تازه از بازآرایی قدرت شده است. روندهایی که طی ماه‌های اخیر هم‌زمان و در ظاهر پراکنده رخ داده‌اند، اکنون کنار هم تصویری روشن‌تر از یک پروژه سیاسی بزرگ را نشان می‌دهند.
دستور اجرایی دولت «دونالد ترامپ» برای آغاز روند تروریستی اعلام کردن شاخه‌های اخوان‌المسلمین در مصر، اردن و لبنان، تهاجم ارتش اسرائیل به سوریه، حمله مستقیم تل‌آویو علیه قطر و گمانه‌زنی‌ها در مورد بازگشت عربستان به رویکرد سخت‌گیرانه ضداخوانی، همگی روندهایی هستند که یک محور سیاسی مشترک را برجسته می‌کنند.
این محور تلاش دارد هم‌زمان، دو جریان مهم اسلام سیاسی منطقه یعنی «محور اخوانی» و «محور مقاومت» را در تنگنای بی‌سابقه قرار دهد. در این تحلیل تلاش می‌شود ابعاد این فشار چندوجهی، بازیگران اصلی، واکنش‌ها و پیامدهای راهبردی آن بررسی شود.
هم‌زمانی ضربات علیه اخوان و مقاومت نشان می‌دهد هدف اصلی بستن فضای تنفس برای هرگونه جنبش سیاسی خارج از قالب مطلوب واشنگتن و متحدانش است
دستور ترامپ و ضربه حقوقی-مالی به محور اخوانی
امضای دستور اجرایی اخیر توسط ترامپ، نقطه عطفی در سیاست آمریکا نسبت به اخوان‌المسلمین است. این دستور، وزارت خارجه و وزارت خزانه‌داری آمریکا را موظف می‌کند روند قرار دادن شاخه‌های اخوان در مصر، اردن و لبنان در فهرست تروریستی را طی ۷۵ روز تکمیل کنند.
این تصمیم از دو مسیر قانونی انجام می‌شود؛ قرار دادن نام این گروه‌ها در فهرست سازمان‌های تروریستی خارجی و قرار دادن افراد و نهادهای مرتبط در فهرست تروریست‌های جهانی خاص. این ترکیب ابزارهای حقوقی، مالی و امنیتی واشنگتن را قادر می‌کند شریان‌های مالی، بانکی، تبلیغاتی و ارتباطی اخوان را هدف قرار دهد.
انتخاب این سه کشور تصادفی نیست. مصر بستر ریشه تاریخی اخوان است و با وجود سرکوب‌های گسترده پس از ۲۰۱۳، همچنان شبکه‌های زیرزمینی این جریان فعال‌اند. اردن تنها کشور عربی است که شاخه‌ای از اخوان هنوز به صورت قانونی در پارلمان حضور دارد. لبنان نیز محل فعالیت «الجماعة الإسلامیة» است که شاخه نظامی آن طی دو سال گذشته درگیری‌های مستقیم با اسرائیل داشته است. فشار بر این سه کشور در واقع به معنای هدف قرار دادن قلب شبکه سیاسی و مالی اخوان در جهان عرب است.
در صورت نهایی شدن این طبقه‌بندی، آمریکا می‌تواند تمامی حساب‌های بانکی مرتبط با این شاخه‌ها را مسدود کند و حتی کمک‌های خرد را جرم‌انگاری کند. این فشار بی‌سابقه‌ترین اقدام علیه اخوان طی دهه‌های اخیر محسوب می‌شود و می‌تواند ساختار سازمانی آن در اروپا و آمریکا را به شدت تضعیف کند. شاخه‌های اخوان سال‌ها از خاک غرب برای تأمین مالی، ارتباطات رسانه‌ای و فعالیت‌های اجتماعی استفاده کرده‌اند و اکنون این مسیر در حال مسدود شدن است.
از تنش تا تقابل؛ برخورد ترکیه و اسرائیل
هم‌زمان با دستور ترامپ، وضعیت دیگری نیز در منطقه به شکلی بی‌سابقه تشدید شده است. حملات مستقیم اسرائیل به سوریه باعث شده که رژیم صهیونیستی این بار ترکیه را به عنوان یک تهدید نزدیک و مستقیم ببیند. ریشه این تقابل در وضعیت سوریه قرار دارد. بسیاری از اعضای دولت موقت سوریه وابستگی فکری و سیاسی به اخوان‌المسلمین دارند و آنکارا تلاش کرده آن‌ها را به عنوان پشتوانه نفوذ سیاسی خود در ساختار آینده سوریه حفظ کند. اسرائیل این نفوذ را تهدیدی مستقیم علیه امنیتش می‌داند و به همین دلیل نگاه تل‌آویو به اخوان سوریه پیچیده‌تر و امنیتی‌تر از گذشته شده است. حملات مستقیم اسرائیل، صرفاً یک اقدام نظامی نیست بلکه پیام سیاسی روشنی دارد: تضعیف بازوی منطقه‌ای اخوان در سوریه.
این درگیری پیامدهای فراوانی دارد. تقابل مستقیم دو بازیگر نظامی منطقه می‌تواند زمینه‌ساز درگیری‌های گسترده‌تر شود. ترکیه که اخوان را بخشی از عمق استراتژیک خود در جهان عرب می‌داند، این حملات را ضربه‌ای به منافع امنیتی‌اش تلقی خواهد کرد. اسرائیل نیز به دنبال کاستن از هرگونه تهدید ناشی از ترکیه در پرونده غزه، لبنان و سوریه است. این درگیری حلقه دیگری از فشار بر محور اخوانی به شمار می‌رود و نشان می‌دهد نبرد منحصر به ابزارهای سیاسی و مالی نیست بلکه ابعاد نظامی نیز پیدا کرده است.
در بلندمدت، احتمال حذف کامل اخوان از صحنه سیاسی برخی کشورهای عربی وجود دارد. همچنین ممکن است بخشی از نسل جوان اخوان با بسته شدن مسیرهای سیاسی، به سمت گرایش‌های رادیکال حرکت کند
فشار بر قطر؛ تهدید بزرگترین حامی اخوان در حاشیه جنوبی خلیج فارس
قطر اکنون تنها کشور عربی است که همچنان حمایت آشکار از اخوان را ادامه می‌دهد. از شبکه الجزیره تا نهادهای خیریه و فرهنگی وابسته به این کشور، پیوندهای مستحکمی میان دوحه و اخوان وجود دارد.
مقامات اسرائیل تهدیدهای زیادی علیه قطر داشته و حتی اسرائیل یک بار نیز به صورت نظامی به دوحه حمله کرد.
هدف از فشار بر قطر روشن است. این کشور یکی از مهم‌ترین حامیان مالی شبکه‌های اخوان، چه در حوزه آموزش و چه در حوزه رسانه، محسوب می‌شود. قطع این حمایت‌ها می‌تواند ضربه‌ای سنگین‌تر از فشارهای حقوقی باشد.
همچنین نقش قطر در مذاکرات غزه و ارتباطات حماس با کشورهای غربی نیز حساس شده است و محور ضد اخوانی تلاش می‌کند این نقش را محدود سازد. فشار بر قطر در واقع تکمیل‌کنندهِ پازل فشار بر ترکیه و مصر و اردن است و مجموعاً حلقه محاصره محور اخوانی را تنگ‌تر می‌کند.
بازگشت عربستان به تشدید اقدامات ضداخوانی؟
عربستان طی سال‌های ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۳ تلاش کرد رابطه خود را با برخی شاخه‌های اخوان متعادل‌تر کند. تحولات سودان، تونس و یمن نشان می‌داد ریاض به دنبال نوعی تعامل جدید با این جریان است. اما از سال ۲۰۲۴ به بعد روندها تغییر کرد و گویا عربستان دوباره به سیاست سخت‌گیرانه بازگشته است.
هماهنگی امنیتی ریاض با واشنگتن در دولت دوم ترامپ، نگرانی‌های داخلی درباره احتمال ظهور رقبای سیاسی و فشارهای امارات و اسرائیل از جمله دلایلی است که این چرخش را توضیح می‌دهد. سفر اخیر «محمد بن سلمان» به واشنگتن و مذاکرات فشرده او با مقامات ارشد آمریکایی، از دید برخی تحلیلگران نشانه‌ای آشکار از اصلاح مسیر است. از این منظر، سعودی‌ها تروریستی اعلام شدن اخوان را پیروزی راهبردی بزرگی می‌دانند، زیرا سال‌ها اخوان را تهدیدی ایدئولوژیک علیه ساختار سیاسی خود ارزیابی کرده‌اند.
نزدیکی دوباره عربستان به آمریکا و افزایش همکاری امنیتی میان دو طرف نیز در همین راستا قابل تحلیل است. این روند می‌تواند در آینده بر بحران‌های منطقه‌ای مانند سوریه، یمن و لبنان تأثیر مستقیم بگذارد، زیرا این احتمال مطرح است که عربستان نقش فعال‌تری در محدود کردن جریان‌های اسلام سیاسی در منطقه برعهده گیرد.
فشار هم‌زمان بر محور مقاومت؛ تکمیل پروژه مهار اسلام سیاسی
تحولات اخیر نشان می‌دهد که فشارها محدود به اخوان نیست و محور مقاومت نیز همچنان تحت فشار نظامی و امنیتی قرار گرفته است. ترور اخیر «هیثم علی الطبطبائی» در لبنان نمونه ای از این روند است. این اقدامات نشان می‌دهد سیاست واشنگتن در دولت جدید بر نوعی فشار هم‌زمان بر جریان‌های اسلام سیاسی قرار گرفته است؛ جریان‌هایی که اگرچه تفاوت ایدئولوژیک و رویکردی دارند، اما از نظر آمریکا و متحدانش تهدیدهایی مکمل هستند.
هم‌زمانی ضربات علیه اخوان و مقاومت نشان می‌دهد هدف اصلی بستن فضای تنفس برای هرگونه جنبش سیاسی خارج از قالب مطلوب واشنگتن و متحدانش است. این رویکرد جدید تلاش می‌کند هم اخوان و هم مقاومت را در وضعیت «خفگی استراتژیک» قرار دهد و تمامی مسیرهای تنفسی مالی، رسانه‌ای، سیاسی و نظامی را بر آن‌ها ببندد.
تروریستی اعلام شدن شاخه‌های کلیدی اخوان، تقابل ترکیه و اسرائیل در سوریه، تهدیدهای علنی علیه قطر و فشارهای امنیتی علیه محور مقاومت، همگی در چارچوب یک پروژه سیاسی بزرگ‌تر قرار دارند؛ پروژه‌ای که برای بازتنظیم قدرت و مهار اسلام سیاسی در منطقه طراحی کرده است
پیامدها؛ منطقه در آستانه بازتنظیم قدرت
فشار بر محور اخوانی و تقویت مناسبات سعودی–آمریکایی پیامدهای مهمی دارد. نخست، شبکه مالی اخوان در اروپا و آمریکا به شدت آسیب می‌بیند و شاخه‌های مختلف این جریان ناچار می‌شوند به شکل زیرزمینی به فعالیت ادامه دهند. دوم، تقابل ترکیه و اسرائیل می‌تواند بحران سوریه را وارد مرحله پیچیده‌تری کند. سوم، فشار بر قطر مذاکرات غزه را دشوارتر می‌سازد و احتمالاً میانجی‌گری دوحه را محدود خواهد کرد. چهارم، این فشارها زمینه همگرایی بیشتر ترکیه و قطر با ایران را تقویت می‌کند؛ امری که می‌تواند آرایش جدیدی در منطقه ایجاد کند و طیفی از همکاری‌های تاکتیکی میان آنکارا و تهران را دوباره احیا کند. در بلندمدت، احتمال حذف کامل اخوان از صحنه سیاسی برخی کشورهای عربی وجود دارد. همچنین ممکن است بخشی از نسل جوان اخوان با بسته شدن مسیرهای سیاسی، به سمت گرایش‌های رادیکال حرکت کند؛ پدیده‌ای که پیش از این در دهه‌های گذشته نیز سابقه داشته است. از طرف دیگر دولت‌های اقتدارگرا با اتکا به حمایت آمریکا قدرت بیشتری برای محدود کردن جریان‌های مخالف به دست خواهند آورد.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه