ضریب جینی و صدای پای فقر
کلثوم ابرامی- مرکز آمار ایران از کاهش ۰.۰۱ واحدی ضریب جینی در سال ۱۴۰۳ خبر داده است؛ عددی که در ظاهر میتواند نشانهای از کاهش نابرابری باشد، اما در عین حال می تواند صدای زنگ خطر رشد فقر را به گوش برساند. در سال ۱۴۰۳، ضریب جینی خانوارهای کل کشور به ۰.۳۸۷ رسید؛ عددی که نسبت به سال گذشته، ۰.۰۱ واحد کاهش نشان میدهد.
ضریب جینی از جمله معیارهایی است که با عددی بین صفر تا ۱ نابرابری درآمدی در یک جامعه را اندازهگیری میکند. به گزارش اقتصادآنلاین، عدد ضریب جینی هر چه به ۱ نزدیکتر باشد، نابرابری بیشتری در جامعه وجود دارد، و هر چه به صفر نزدیکتر باشد، توزیع درآمد برابرتر است. ضریب جینی محاسباتش در ایران دقیق نیست، چون بر اساس مصرف خانوادهها اندازهگیری میشود. بر این اساس هرگاه آمار مصرف مردم تغییر کند این ضریبی که محاسبه میشود میتواند تغییر کند. اما یک بخشی از میزان مصرف، تحت تاثیر درآمد است. اگر همه مردم به یک نسبت از درآمدشان مصرف کنند یعنی کسی که ۱۰ میلیون تومان حقوق میگیرد، ۱۰ درصدش را پسانداز کند، یکی ۱۰۰ میلیون تومان حقوق میگیرد باز ۱۰ درصد را پس انداز کند، نفر اول ۹ میلیون خرج کند و نفر دوم ۹۰ میلیون و یا کسی که مثلا ۲ میلیارد در میآورد یک میلیارد و ۸۰۰ تومان خرج کند؛ در این شرایط مصرف میتواند جایگزین درآمد شود در ضریب جینی. اما واقعیت این است که چنین شرایطی هیچ جا رخ نمیدهد.
کی از اشکالات ضریبجینی این است که تغییرات ساختاری یک جمعیت را در نظر نمیگیرد. چنین تغییراتی میتواند به طور قابل توجهی بر نابرابری اقتصادی در یک جمعیت تأثیر بگذارد. به طور کلی، این وضعیت به این دلیل است که جوانان نسبت به افراد مسنتر درآمد کمتری دارند.
ضریبجینی کاستیهایی دیگری هم دارد. برای مثال، تمام دادههای منحنی لورنز را به عنوان ورودی دریافت میکند و تنها یک عدد را به عنوان خروجی تحویل میدهد. همانطور که در بالا دیدیم، دو کشور با توزیع درآمد متفاوت میتوانند ضریبجینی یکسانی داشته باشند.
نتایج شاخصجینی به شدت تحت تاثیر دادههای پرت قرار میگیرد. عده اندکی که بسیار ثروتمند یا بسیار فقیر هستند میتوانند حتی در یک جامعه آماری بزرگ نتیجه را تا حد قابلتوجهی تغییر دهند.
یکی دیگر از کاستیهای شاخصجینی، برداشت متفاوت از مفهوم درآمد است. درآمد میتواند در سطح خانوار تعریف شود و مقدار آن نسبت به اندازه خانوار یا دیگر مقیاسها تغییر کند یا در سطح فردی تعریف شود و داراییهای مالی یا دستمزد بدست آمده را مورد توجه قرار دهد.
هر تعریفی که از درآمد داشته باشیم، معیار ما برای اندازهگیری آن، متفاوت خواهد بود و بسته به تعریف مدنظرمان، سطح نابرابری درآمدی متفاوت خواهد بود. بنابراین، در محاسبه شاخص Gini رتبه کشورها بسته به در نظر گرفتن نوع درآمد خانوار یا درآمد فردی تغییر میکند.
در اقتصادهایی که بر پایه کشاورزی و معیشتی هستند، ممکن است درآمد غیرپولی هم داشته باشیم. کشورها نیز نظامهای مالیاتی متفاوتی دارند. هر روش جمعآوری مالیات اعم از مالیات تصاعدی (هنگامی که مبلغ مالیاتپذیر افزایش پیدا میکند، این مالیات هم افزایش مییابد)، مالیاتهای تنازلی (عکس روش تصاعدی) و مالیات تعادلی (حد میانگین روشهای تصاعدی و تنازلی است) ممکن است نتایج متفاوتی را در هر کشور داشته باشند و هر نظام مالیاتی ممکن است بازتوزیعکنندهتر از سایر نظامهای مالیاتی به شمار آید.
ضریبجینی ممکن است یک شاخص اندازهگیری نسبی باشد و تفاوتهای مطلق درآمدی را ثبت نکند. این امکان وجود دارد که ضریبجینی یک کشور به علت افزایش نابرابری درآمدی زیاد شود و در همین زمان تعداد افرادی که در فقر مطلق زندگی میکنند، کاهش یابد. علت آن است که شاخص Gini اصل بهبود پارتو را نقض میکند. اصل بهبود پارتو بیان میکند که اگر در یک جامعه مفروض همه درآمدها افزایش پیدا کند، نابرابری درآمدی میتواند افزایش یابد.
ضریبجینی نمیتواند منافع اجتماعی یا دیگر موارد تاثیرگذار در نابرابری بین قشر مرفه و فقیر را ثبت کند. خدمات درمانی و تحصیلات با کمک یارانه و کمک هزینههای اجتماعی برای قشر آسیببپذیر، مواردی هستند که به خانوارها در بهبود وضعیت معیشتیشان کمک میکنند و از نابرابری درآمدی میکاهند. تغییر در جمعیت و ویژگیهای آن بوسیله شاخصجینی منعکس نمیشود. در کشورهایی که درصد بالایی از جمعیتشان را سالمندان تشکیل میدهند که عمده درآمدشان از حقوق بازنشستگی است یا کشورهایی که تعداد زیادی دانشجو دارند این احتمال میرود که نابرابری درآمدی از نابرابری اندازهگیری شده توسط ضریب Gini، بالاتر باشد.