جامعه
کاظم درانی- بازار سرمایه، ستون فقرات تأمین مالی بسیاری از اقتصادها محسوب میشود. در ایران، بورس طی سالهای اخیر با فراز و فرودهای جدی مواجه شده که علت آن را نمیتوان تنها در نرخ ارز یا تحریم جستجو کرد. آنچه چرخ این بازار را از ریتم اصلی انداخته، ترکیبی از سیاستگذاریهای اشتباه، هیجانات سرمایهگذاران و نبود ابزارهای نوین مالی است.ازار سرمایه در روزی که وضعیت نسبتا متعادلی را سپری کرد، با افت خرید و فروش مواجه شد و نهایتا پس از یک روز پرنوسان، شاخص کل با کاهش ۱۴ هزار واحد به رقم دو میلیون و ۴۵۲ هزار واحد رسید. جمعشدن صفهای فروش از نیمی از بازار نشان میدهد که نقدینگی جدید وارد بازار شده است. صندوقهای تثبیت و توسعه اقدام به حمایت از بازار کردند. روز گذشته بود که خبری مبنی بر خرید اوراق تبعی توسط صندوقهای درآمد ثابت به ارزش ۱۰ همت منتشر شد که به نظر میرسد سازمان بورس با سیاستهای مختلف، به دنبال تقویت طرف تقاضا در بازار و کاهش فشار فروش است. کاهش تهدیدهای سیاسی و اظهار نظر اخیر وزیر امور خارجه که گفته است در کوتاهمدت خطری در خصوص جنگ نمیبیند، در کنار انتشار خبر ازسرگیری مذاکرات ایران با کشورهای اروپایی، به کاهش نسبی نگرانیهای سیاسی بازار کمک کرده است و به نظر میرسد با تداوم این روند، میتوان به رشد مجدد شاخصهای بورس امیدوار بود. دیروز شاخص کل بورس تا ۰.۷۱ درصد نیز ریزش داشت اما در میانه بازار شاهد بازگشت شاخص بودیم تا جایی که بخشی از کاهش خود را جبران کرد و به نظر میرسد با تداوم روند معاملات در روزهای آتی مشابه دیروز، شاهد رشد شاخص کل بورس از فردا خواهیم بود. کاهش شدید قیمت سهام در روزهای پس از جنگ، ارزندگی سهام بورسی را به شدت افزایش داده است تا جایی که با کاهش نگرانیهای سیاسی، شاهد بازگشت تدریجی خریداران حقیقی به بازار برای خرید سهام هستیم. در معاملات دیروز بیش از ۵۵ درصد خریداران بازار را حقیقیها تشکیل دادند و در واقع حقیقیها بیش از ۲.۹ همت خرید از بازار انجام دادند. اگر بخواهیم ریشههای اصلی ریزش بورس ایران را در سالهای اخیر جستجو کنیم به دو عامل اقتصادی و سیاست گذاریهای غلط دولت می رسیم. در خصوص عوامل اقتصادی میتوان به نرخ بهره و سیاست پولی اشاره کرد به طوریکه افزایش نرخ بهره باعث سرازیر شدن نقدینگی به بانکها و خروج سرمایه از بورس میشود. این انتقال نقدینگی به نسبت سودهای امن مثل سپردهها، منجر به کاهش تقاضا برای سهام میشود و به طور معمول افت شاخص را در کوتاهمدت تقویت میکند. کسری بودجه و تورم: دولتها با فروش اوراق یا برداشت از منابع بانکی، نقدینگی را مدیریت میکنند اما اثر تورمی آن به بازار سرمایه هم منتقل میشود. تورم بالا به کاهش سودآوری واقعی شرکتها منجر میشود و در نتیجه جذابیت سهام کاهش مییابد. همچنین از دیگر عوامل کلان اقتصادی نوسانات ارزی است؛ دلار در ایران به شاخص انتظارات تورمی بدل شده است. کاهش یا افزایش شدید آن انتظارات از سودآوری صنایع را زیر و رو میکند. تغییرات نرخ ارز به ویژه برای شرکتهای واردکننده مواد اولیه و شرکتهای با داراییهای ارزی موجب عدم ثبات سودآوری میشود. اما با این حال نباید سیاستگذاریهای غلط دولت را نیز از یاد برد؛ از قیمتگذاری دستوری گرفته تا دخالت مستقیم در تابلو معاملات، هرگونه اعمال فشار غیر اقتصادی، نهایتاً منجر به بیاعتمادی و خروج سرمایهگذار میشود. مداخلات مکرر در قیمتگذاری و تعیین سطوح حمایتی و مقاومتی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، موجب انزوای سرمایهگذاران و کاهش عمق بازار میگردد. مورد دیگر که موجب شده است تا شاهد ریزشهای سنگین در بازار باشیم ساختار معیوب بازار است که ضعف بازارگردانی یکی از مهمترین این عوامل است. بازارگردانهای ناکارآمد در روزهای بحرانی نمیتوانند نقد شوندگی را تضمین کنند. نبود بازارگردانی مؤثر منجر به دامنه نوسان شدید و افت شدید قیمتها میشود.