روزنامه کائنات
1

صفحه اول

1404 يکشنبه 26 مرداد - شماره 4893

درستایش مدیران بومی

 محمد یونس راعی- این موضوع همیشه مورد بحث و گفت‌وگو است که مدیر یک سازمان یا اداره، بهتر است بومی باشد یا غیربومی؟ اگر در مناطق دارای ساختار اجتماعی طایفه‌ای، مدیر بومی، نه براساس طایفه‌گرایی، بلکه براساس شایسته‌سالاری و شایسته‌گزینی در سیستم مدیریتی، عمل کند، به نظر می‌رسد اگر مدیر منصوبی، مدیر بومی کارآمد باشد، بازخورد بهتری نزد افکار عمومی محلی و استانی دارد.
انتخاب مدیران بومی به‌عنوان یک راهبرد کلیدی می‌تواند در تسریع توسعه و افزایش کارآمدی دستگاه‌های اجرایی نقش مؤثری ایفا کند. یکی از اصلی‌ترین مزایای مدیران بومی را آگاهی عمیق آن‌ها از ظرفیت‌ها و محدودیت‌های منطقه است و این آشنایی موجب می‌شود تصمیم‌گیری‌های مدیریتی نه از روی حدس و گمان، بلکه بر اساس شناخت واقعی از نیازهای مردم و زیرساخت‌های استانی انجام شود و به عنوان مثال؛ چالش‌هایی نظیر کمبود منابع آبی و توسعه صنعتی متوازن نیازمند تصمیماتی هستند که تنها مدیرانی با شناخت بومی قادر به درک و ارائه راه‌حل‌های دقیق برای آن‌ها هستند.
یکی از مولفه‌های مهم در مدیریت موفق جلب اعتماد عمومی و ایجاد تعامل مثبت با مردم به‌شمار می‌رود و مسئولان بومی با آگاهی از فرهنگ، زبان، و نیازهای جامعه، می‌توانند ارتباطی نزدیک‌تر و مؤثرتر با مردم برقرار کنند و این ارتباط سبب افزایش حس همبستگی و اعتماد عمومی شده و مشارکت مردمی را در اجرای سیاست‌ها و پروژه‌ها افزایش می‌دهد. مردم معمولاً با مدیرانی که از دل جامعه خودشان هستند احساس نزدیکی بیش‌تری می‌کنند و این می‌تواند به موفقیت بیش‌تر طرح‌های توسعه‌ای منجر شود.
سال‌هاست که الگوهای مدیریت وارداتی بی‌چون‌وچرا در کشورهای درحال‌توسعه به کار بسته می‌شود بی‌آن که اثربخشی مورد انتظار را داشته باشد. در همین الگوهای وارداتی تأکید شده که مدیر بومی یا غیربومی فرقی ندارد و تنها باید دانش ‌لازم را داشته باشد. سخن ما این است که مدیر باید دانشمند، متعهد، دلسوز و صاحب اشراف بر ظرفیت‌های استانی محل خدمت خود باشد. از زدوبند و باندبازی حذر کند؛ متأسفانه در هر دو مورد مدیران بومی و غیربومی این خطر اخیر لمس شده است؛ بنابراین مدیر چه بومی و چه غیربومی باید مدیریتش بومی باشد. چه‌بسا مدیران دانشمندی که به دلیل نشناختن ظرفیت‌های محل خدمت خود چندان موفق عمل نکرده‌اند. تأکید ما بر مدیریت بومی است.
مدیریت بومی یعنی راه‌حل محلی باتکیه‌بر دانش جهانی. مدیریت در آن بخشی که دانش است، علم علی‌الاطلاق است و تعریف علم برآن صادق، اما وقتی می‌گوییم بدون توانایی‌های فردی این دانش آدم را مدیر نمی‌کند، تعبیر زیبای جمله امام علی‌(ع) است: «فرزند زمان خویشتن باش.» یعنی مصالح مملکتی خود را در نظر بگیر و با آن دانشی که آموختی به نفع مصالح مردم و مملکت خود عمل کن، این یعنی بومی‌کردن مدیریت.
آن چه در انتخاب و گزینش مدیران ملاك اصلی است و در دستورالعمل اجرایی ضوابط انتخاب، انتصاب و تغییر مدیران نیز به آن اشاره شده، شایسته سالاری و داشتن شرایط احراز است و برای پست های مدیریت حرفه ای، افراد باید از مسیر ارتقای شغلی عبور كنند و در واقع 3 معیار كلی وظایف، نقش ها و مهارت های مدیریتی متناسب با پست مورد تصدی در انتخاب افراد نقش دارد .
طبیعی است كه انتخاب افراد بومی با توجه به احساس تعلق و شناخت بیشتر از حوزه ماموریت محاسن و مزایایی دارد اما به دلیل بعضی مشكلات و شرایط منطقه ای گاهی اوقات محدودیت هایی را هم در اجرا ایجاد می كند. از منافع نیروهای بومی این است که به محیط کارشان آشنایی کامل دارند، دلسوز مردم هستند و از توانایی‌ هایشان، نفوذ کلام و نفوذ قدرتشان در جهت منافع عموم استفاده می‌کنند.
مدیران بومی به دلیل آگاهی و دلسوزی که به منطقه خود دارند باعث پیشرفت آن منطقه شده و همچنین با توجه به دو شاخصه تخصص و تعهد برای یک پست مدیریتی و جمع شدن هر دو در یک فرد بومی، این شخص برتمامی افراد ارجحیت خواهد داشت.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه