صفحه اول
عرشیا میرزایی- اگرچه یکی از متداول ترین شیوه های تامین امنیت اجتماعی در جوامع جهان سوم, استفاده از عوامل قهرآمیز است؛ اما به تجربه ثابت شده است به رغم سریع الوصول بودن امنیت از این نوع, پایداری و دوام آن کم و ناچیز است. ثبات و پایداری امنیت تنها از رهگذر نهادینه کردن آن در یک جامعه و احساس مشارکت و مسوولیت عمومی در قبال امنیت اجتماعی حاصل می شود. دو مقوله امنیت ملی و مشارکت سیاسی از جمله مباحث مهمی هستند که توجه همه دولت ها را به خود جلب کرده اند. امروزه امنیت ملی، یکی از ضرورت های غیرقابل انکار حیات بشری است. در نظام حقوقی ج. ا. ایران نیز، مساله امنیت ملی یکی از ضرورت های اساسی نظام حقوقی کشور است. از این رو، ضوابط مختلفی در ارتباط با تحقق امنیت ملی پیش بینی شده است که یکی از این ضوابط بهره گیری از مشارکت سیاسی است. کی از موثرترین عوامل برقراری امنیت ملی، مشارکت در صحنه های گوناگون ملی است. مشارکت سیاسی و توجه به مولفه های آن، در واقع تجلی مشروعیت حاکمیت و ضامن ثبات و امنیت آن است، زیرا مشارکت سیاسی، می تواند به مثابه مناسب ترین پشتوانه برای حل و فصل معضلات و بحران های سیاسی - اجتماعی و امنیتی مورد استفاده قرار گیرد، چیزی که دولت برآمده از انتخابات با توجه به مولفه های مشارکت سیاسی نشان داد، سازوکارهای مشارکت سیاسی، امنیت ملی را در ابعاد داخلی و خارجی، تضمین خواهد نمود. امروزه امنیت ملی کشورها یعنی واقع شدن در وضعیتی که بتوان از حساسیت و آسیب پذیری ارکان نظام در مواجهه با تهدیدات داخلی و خارجی فروکاست ، از اهمیت ویژه ای برخوردار است . دلیل این اهمیت از یک سو متاثر از تحولات داخلی و افزایش سطح آگاهی های عموم و از سوی دیگر گوناگونی تهدیدات در صحنه روابط خارجی است. در بکارگیری مفهوم امنیت ملی دو نکته مهم نهفته است:اولا آحاد مردم بلحاظ برخورداری از حقوق فردی و اجتماعی احساس امنیت کنند و آن را در ابعاد خرد و کلان امنیت فرد، گروه و دولت مجسم نمایند ثانیا با تحقق امنیت داخلی و ایجاد همبستگی ملی، امکان مصون ماندن از تهدیدات خارجی که نوعا متوجه تمامیت ارضی ، نظام سیاسی ، ارزشهای رایج و ... خواهد شد، تحقیقا نظام اجتماعی حاصل توافق افراد بر ارزشهای مشترک به منظور نیل به پیشرفت و دستیابی به اهداف مشترک است، چندانکه توسعه انسانی در صدر اهمیت آن قرار دارد . بنابراین در استقرار ساز و کارهای امنیت پایدار و در تبیین ضرورت پرداختن به امنیت معطوف به اقتدار فرهنگی نقش مردم بیش از هر اقدام سخت افزارانه ای حایز اهمیت است. چرا که برآیند مطلوب هر نظام سیاسی که چگونگی فضای امنیتی جامعه نیز متاثر از آن است ، عبارت از میزان رضایتی است که آحاد مردم از عملکرد آن نظام در تعامل با محیط پیرامونی دارند. در شرایط امنیت معطوف به اقتدار فرهنگی زمینه بسط و توسعه آئین های مدنی ، باورهای مشترک و پیشگیری از ناهنجاریهای سیاسی و اجتماعی فراهم گردیده و با تولید و باز تولید ارزشهای انسانی در جامعه ، بالتبع سایر ارزشهای حیاتی که منافع ملی، اهداف ملی، امنیت ملی و ... ترجمان آن هستند ، تضمین خواهد شد. در غیراینصورت با ایجاد گسست در مبانی اجتماعی و سیاسی و باورهای عمومی که نتیجه بلامعارض عدم پیوند و تعامل بین مردم و دولت است، امنیت ملی نیز در مقابل انواع آسیب ها شکننده بوده و در واقع حساسیت هایی که می باید بطور متعارف و طبیعی حل و فصل گردد به تهدیدی مبدل می شود که کل نظام را با مخاطره جدی روبرو می سازد.