صفحه اول
تهران در روزهای اخیر به شهری تبدیل شده که آفتابش داغ است و آسمانش کدر و تیره؛ شهری که نفسکشیدن در آن به مخاطرهای بالقوه شبیه است؛ هوا به وضوح بوی خاک می دهد. در نیمه هفته ای که گذشت شاخص آلودگی در برخی نقاط پایتخت تا عدد ۵۰۰ نیز پیش رفت؛ رقمی که معنای سادهاش برای شهروندان، خطرناک بودن هوا حتی برای افراد سالم است. ماجرا اما فقط به تهران ختم نمیشود؛ کلانشهرهایی مثل اصفهان، کرج، اهواز و تبریز نیز در روزهایی با کیفیت هوای «ناسالم» تا «بسیار ناسالم و خطرناک» مواجه شدهاند. مسئله قابل توجه این است که تا سالهای پیش این حجم از آلودگی و غلبه گرد و غبار بر اکسیژن را در روزهای نسبتا خنک پاییز و روزهای سرد زمستان دیده بودیم که اصطلاحا به وارونگی هوا معروف بود. یعنی برودت هوا آلاینده ها را در سطح پایین نگه می داشت و آلاینده های سوخت خودروهای بی شمار هم مزید بر علت بود برای خاکستری شدن نیمه دوم سال. اما چیزی که آلودگی این روزها را کمی عجیب و شاید غیرطبیعی میکند، این است که بهو ضوح حجم خودروهای پایتخت در هفته های گذشته کمتر از میزان معمول بوده و این یعنی جای متهم اصلی خالی است. سهمی از این آلودگی را پای تجاوز دوازده روزه اسرائیل بنویسیم؟ آلودگی غیرطبیعی، اصطلاحی است که محمد درویش کارشناس حوزه محیط زیست در گفتوگویی در این رابطه به کار می برد؛ او معتقد است عدم دسترسی به دادههای پایش هوا گمانهزنی در رابطه با منشا آلودگی هوای تهران را به سمت رواج شایعات پیش میبرد. آیا باید سهمی از این آلودگی را پای تجاوز دوازده روزه اسرائیل بنویسیم؟ هوای این روزها صرفا از کانون های ریزگردها است نه چیز دیگر صادق ضیائیان رئیس سازمان هواشناسی اما «غیرطبیعی بودن» آلودگی هوای تهران را به صراحت رد می کند «اینکه رفت و آمدها کم شده ولی شاخص آلودگی هوا زیاد شده، ارتباطی با نوع آلودگی که امروز با آن مواجه هستیم، ندارد. هوای غبار آلود این روزها صرفا گرد و غبارهایی است که از شهرهای اطراف بلند شده و نقشههای هواشناسی ما هم آن را تایید میکند.» منشاءآلودگی، از داخل یا بیرون؟ گزارشهای منتشرشده در رسانهها نشان میدهد بخشی از آلودگی به گردوغبار واردشده از کشورهای همسایه مانند عراق و سوریه مرتبط است. همچنین، وزش بادهای موسمی باعث ورود ذرات معلق از دشتهای خشک خوزستان و کرمانشاه به تهران شده است. این منابع، که مدیریت آنها نیازمند همکاریهای منطقهای و سیاستگذاریهای کلان است، به بخشی از «تهدیدهای نوین زیستمحیطی» ایران بدل شدهاند. رد پای مداخلات انسانی؛ از ساخت و ساز گسترده تا توسعه استخرها مصداقهای این مداخلات انسانی به گفته احد وظیفه، ساختوسازهای گسترده، توسعه باغها، ویلاها و استخرها در بالادست حوزههای آبی است که باعث کاهش آبی میشود که باید به سدها و سپس به پاییندستها برسد. وقتی این آب نمیرسد، به همان نسبت، منابع پاییندست دچار خشکی میشوند. در استان تهران، دشتهای جنوبی مثل نمکزار قم، دریاچه نمک قم یا تالاب صالحیه در جنوب البرز و قزوین، از این وضعیت آسیب دیدهاند. هم کاهش بارش و هم برداشتهای اضافی به این وضعیت دامن زدهاند. رئیس مرکز ملی اقلیم و مدیریت بحران خشکسالی ایران پیامدهای اجتماعی یا امنیتی این بحران را اجتناب ناپذیر میداند: وقتی منابع آب کاهش پیدا کند، کشاورزی و معیشت مردم به خطر میافتد، و این بهطور مستقیم میتواند منجر به نارضایتی، درگیری و حتی ناامیدی نسبت به آینده شود. همین الان هم خبرهایی از ناآرامیها در کردستان عراق منتشر شده که ریشهاش به همین بحران آب برمیگردد. به طور کلی این مسأله در سراسر خاورمیانه وجود دارد. ما در منطقهای زندگی میکنیم که اقلیمش خشک و نیمهخشک است.