شهرهای موشکی زیرزمینی؛
قدرت ناشناختهای که هنوز به میدان نیامده است
شهرهای موشکی ایران، حاصل طراحیهای راهبردی مبتنی بر شناخت دقیق تهدیدات اصلی یعنی آمریکا و رژیم صهیونیستی است؛ سازههایی زیرزمینی که با انتقال ظرفیتها به عمق زمین، امروز به نماد اقتدار و بازدارندگی غیرقابل نفوذ ایران تبدیل شدهاند.
جمهوری اسلامی ایران از نخستین روزهای شکلگیری، واقعبینانهترین رویکرد دفاعی را در پیش گرفت. ما هیچگاه تهدید خود را کشورهای همسایه یا بازیگران منطقهای ندانستهایم؛ همواره نقطه تمرکز طراحیهای نظامی ما، رژیم صهیونیستی و آمریکا بودهاند. با اشراف به پیشرفت های آنها در حوزه اطلاعاتی، شناسایی ماهوارهای و قدرت هوایی و موشکی، استراتژی دفاعی کشور بهگونهای طراحی شد که زیرساختهای حیاتی به عمق زمین منتقل شوند تا از گزند حملات گسترده در امان بمانند. ساخت شهرهای موشکی، استقرار سیلوهای زیرزمینی و انتقال بخش مهمی از تأسیسات به مکانهای دور از دسترس، نتیجه این نگاه عمیق و پیشگیرانه بوده است.
شهرهای موشکی زیرزمینی؛ میراث راهبردی شهید حاجیزاده
شهرهای موشکی زیرزمینی ایران امروز به یکی از مهمترین ارکان بازدارندگی جمهوری اسلامی تبدیل شدهاند؛ ایدهای که با همت و شجاعت شهید امیرعلی حاجیزاده شکل گرفت و ایران را وارد باشگاه معدود کشورهای دارای سیلوهای موشکی کرد.
سیلوهای موشکی؛ جهش راهبردی در توان دفاعی
یکی از دستاوردهای کلیدی این مسیر، طراحی و ساخت سیلوهای موشکی زیرزمینی بود. ایدهای که شهید حاجیزاده پس از بازدید از کره شمالی به ایران آورد و با کمک تیمی از جوانان متخصص اجرایی کرد. ساخت سیلوهای پرتاب موشک با قابلیت بسته شدن سریع، ایران را در جمع معدود کشورهای دارنده این فناوری قرار داد. این سیلوها بهمثابه بیمهنامه امنیتی کشور عمل میکنند و امکان شلیک ایمن و غافلگیرانه موشکها را فراهم میسازند؛ امکانی که در صورت بروز جنگ، میتواند توازن قوا را تغییر دهد.
شهرهای موشکی؛ مخازن استراتژیک قدرت ایران
شهرهای موشکی ایران در عمق صدها متری زمین پراکنده شدهاند و بخش زیادی از آنها همچنان ناشناخته و اعلامنشده باقی ماندهاند. این مخازن استراتژیک که قابلیت استقرار موشکهای بالستیک دوربرد و نقطهزن را دارند، علاوه بر تقویت قدرت بازدارندگی، امکان پاسخ سریع و گسترده به هرگونه تهدید را برای ایران فراهم میکنند. سامانههای موشکی مستقر در این شهرها، بهگونهای طراحی شدهاند که از شناسایی ماهوارهای و حملات غافلگیرانه در امان باشند.
نکته مهم این است که در درگیری دوازدهروزه اخیر ایران با رژیم صهیونیستی، هنوز از ظرفیت شهرهای موشکی عمیق و دور از دسترس بمباران استفاده نشده است و بخشی از توان پنهان ایران همچنان دستنخورده باقی مانده است. این نکته، پیام روشنی برای دشمنان ایران دارد که سطح درگیری میتواند در صورت لزوم بهطور تصاعدی افزایش یابد. در همین چارچوب، حتی در موضوعاتی نظیر تأسیسات فردو نیز شاهد همین رویکرد هستیم؛ علیرغم ادعاهای پررنگ ترامپ در دوران ریاستجمهوری خود مبنی بر آسیب زدن به این تأسیسات، تا به امروز هیچ مرجع مستقل آمریکایی نیز نتوانسته است بهطور قطعی چنین ادعایی را تأیید کند. این موضوع نشان میدهد که ما از ابتدا میدانستیم با چه دشمنانی و با چه سطحی از توانمندی طرف هستیم و زیرساختهای کلیدی را بهگونهای طراحی کردیم که حتی در شدیدترین حملات نیز پابرجا بمانند.
عملیات وعده صادق؛ آزمون میدانی شهرهای موشکی
واکنش ایران به تجاوز رژیم صهیونیستی در خردادماه، نمایش عینی توان شهرهای موشکی بود. عملیات «وعده صادق ۳» با رمز «یا علی بن ابیطالب (ع)» طی ۱۲ روز و در ۲۲ موج متوالی انجام شد. در این عملیات، بیش از ۲۶ هدف راهبردی رژیم صهیونیستی با موفقیت مورد اصابت موشکها و پهپادهای ایرانی قرار گرفت. این پاسخ قاطع نهتنها پیامدهای سنگینی برای تلآویو داشت، بلکه برای جهانیان ثابت کرد که توان بازدارندگی ایران یک قدرت واقعی و عملیاتی است. از سوی دیگر، افکار عمومی در سرزمینهای اشغالی به ناچار به رسانههای میدانی ایران بدل شدند و قدرت موشکی کشور را پوشش دادند. در عین حال، منابع میدانی تأیید کردهاند که بخش زیادی از ظرفیت شهرهای موشکی و حتی توان دریایی سپاه پاسداران در این درگیری فعال نشده است. این بدان معناست که جمهوری اسلامی ایران هنوز سطوح بالاتری از واکنش و قدرت پنهان را در اختیار دارد که میتواند در صورت لزوم وارد صحنه شود.
نیروی دریایی سپاه؛ بازوی پنهان در سواحل جنوب
ظرفیت بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران صرفاً به شهرهای موشکی زمینی محدود نمیشود؛ نیروی دریایی سپاه نیز طی سالهای اخیر بهطور هوشمندانه بُعد دریایی این قدرت را تقویت کرده است. استقرار شهرهای زیرزمینی در سواحل جنوب و ایجاد شناورهای موشکانداز در آبهای خلیج فارس و دریای عمان، معادلات امنیتی منطقه را بهطور اساسی دگرگون کرده است. آنچه این توانمندی را استثنایی میسازد، ماهیت ناشناخته و غیرقابل پیشبینی آن برای دشمنان است؛ چرا که اطلاعات دقیق از محل این شهرها و توان عملیاتی آنها در دسترس طرفهای متخاصم نیست. در واقع، نیروی دریایی سپاه با ایجاد چنین شبکهای، مرزهای سنتی نبرد را جابهجا کرده و منطقه را به عرصهای تبدیل کرده است که هرگونه ماجراجویی نظامی علیه ایران با ریسک غیرقابل محاسبهای مواجه خواهد شد. این حضور هوشمندانه و چندلایه، به یکی از مهمترین مؤلفههای بازدارندگی جمهوری اسلامی در برابر تهدیدات دریایی و فراساحلی بدل شده است.
خطر سادهانگاری امنیتی در برابر ماشین اطلاعاتی اسرائیل
فراتر از واتساپ و جاسوسی سنتی
پس از شهادت سردار علی شادمانی، فرمانده قرارگاه خاتمالانبیا (ص)، و بازتاب گسترده روایت دخترش در فضای رسانهای، بحثها درباره نحوه نفوذ اطلاعاتی اسرائیل به کشور وارد مرحلهای تازه شده است. اینکه برخی مسئولان صرفاً به ابزارهایی مانند «واتساپ» یا مهاجران و اتباع کشورهای همسایه بهعنوان عوامل اصلی نفوذ اشاره میکنند، نوعی تقلیل خطر استراتژیک به یک سطح تاکتیکی و قابل مدیریت بهشمار میآید؛ در حالیکه واقعیت میدان نبرد اطلاعاتی چیز دیگری میگوید.
مهدیه شادمانی در واکنش به اظهارات فرمانده پدافند غیرعامل، با صراحتی دردناک مینویسد: «پدرم موبایل نداشت، پروتکلهای امنیتی رعایت شده بود، اما اسرائیل چندین بار او را هدف گرفت.» این جمله باید بهعنوان شاهدی عینی از تحول در شیوههای کسب اطلاعات و هدفگیری تحلیل شود. آنچه امروز در نبردهای اطلاعاتی میگذرد، فراتر از شنود و ردگیری تلفن همراه یا نفوذ چهره به چهره است؛ بلکه جنگی ترکیبی از داده، ماهواره، هوش مصنوعی و همکاری چند آژانس اطلاعاتی است.
اتحاد اطلاعاتی رژیم صهیونیستی با بلوک کشورهای غربی
اسرائیل تجربهای طولانی در عملیات اطلاعاتی دقیق و هدفمند دارد. برخی از شاخصترین نمونهها عبارتند از:
1. ترور عماد مغنیه (2008): فرمانده نظامی حزبالله، در محلهای به شدت امنیتی در دمشق، با بمبی دقیق در صندلی خودرویی که از راه دور فعال شد، ترور شد. بعدها افشا شد که این عملیات با همکاری مستقیم سیا و موساد انجام شده است.
2. حمله سایبری به تأسیسات نطنز (2010): بدافزار مشهوراستاکس نت که اولین سلاح سایبری شناختهشده تاریخ بود، برای تخریب سانتریفیوژهای ایران طراحی شد. گزارشهای متعدد نشان میدهند که این بدافزار با همکاری NSA (سازمان امنیت ملی آمریکا) و واحد ۸۲۰۰ اسرائیل ساخته و توزیع شد.
3. ترور فخریزاده (2020) : عملیات پیچیدهای که همزمان از ربات کنترلی، فناوری تشخیص چهره و دادههای رفتوآمد شهری استفاده کرده بود. این عملیات، اگرچه اسرائیل مسئولیت رسمی آن را نپذیرفت، ولی تحلیلگران اطلاعاتی جهان آن را حاصل توان تکنولوژیک فوقپیشرفته و کار تیمی بینسازمانی غربی-صهیونیستی دانستند.
4. هدفگیریهای دقیق در غزه و لبنان: بارها دیدهایم که اسرائیل با دقتی بالا، فرماندهان حماس یا جهاد اسلامی یا حزبالله را در ساختمانی خاص و در ساعت مشخص هدف قرار میدهد. به گفته منابع غربی، این دقت ناشی از استفاده همزمان از شنود دیجیتال، تصاویر ماهوارهای، شناسایی انسانی و حتی تحلیلهای رفتاری است.
بر خلاف تصور رایج، اسرائیل در این عملیاتها تنها نیست. همکاریاش با آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) ، سازمان سیا (CIA) و نهادهای اطلاعاتی بریتانیا (GCHQ)، آلمان (BND) و حتی فرانسه، دهههاست که مستند و اثباتشده است. نمونه بارز این همکاری، برنامه افشا شده توسط ادوارد اسنودن بود که نشان میداد اطلاعات میلیونها کاربر اینترنت و تماسهای جهانی توسط NSA جمعآوری شده و بخشی از آن در اختیار شرکای کلیدی از جمله اسرائیل قرار میگیرد. همچنین در پروژه پنج چشم، دادههای شنود جهانی از پلتفرمهای آمریکایی (گوگل، فیسبوک، واتساپ و...) بهصورت فیلترشده و تحلیلی در اختیار دولتهایی خاص، از جمله اسرائیل، قرار داده میشود. بنابراین وقتی از نقش یک نرمافزار یا اتباع خارجی صحبت میشود، باید در نظر گرفت که این تنها پوسته قابل رؤیت تهدید است ؛ اما هسته تهدید در همکاری اطلاعاتی فراسازمانی و جهانی غربی نهفته است.
هشدار راهبردی: سادهسازی تهدید، خود تهدید است
جنگ اطلاعاتی امروز، نبردی نامتقارن و پیچیده است که در آن دشمن، نهفقط سلاح، بلکه ساختار تفکر ما را هدف قرار میدهد. اگر نظام اطلاعاتی کشور به جای توسعه فناوریهای بومی، هوش مصنوعی دفاعی، شبکههای رمزنگاری مستقل و نهادهای آموزشمحور، همچنان و صرفا به فیلتر واتساپ و ردیابی مهاجر بیپناه افغان بسنده کند، از غافلگیریهای بعدی گریزی نخواهد بود. سادهسازی تهدید با تمرکز بر واتساپ یا پناهجوی افغان، اگرچه در کوتاهمدت تسکینبخش است، اما در بلندمدت به غفلت راهبردی میانجامد. امروز ما با دشمنی مواجهایم که در اتاقهای تاریک اطلاعاتی، نقشههایی میکشد که ردپایشان نه در موبایل و مرز، که در داده، ابر، الگوریتم و تحلیل رفتاری پنهان است. ضروری است که بهجای دشمنسازیهای انحرافی، به دشمنشناسی دقیق و علمی، بازسازی ساختار پدافند غیرعامل، و تربیت نسل جدید تحلیلگران اطلاعاتی بپردازیم؛ وگرنه، همانگونه که دختر سردار شهید گفت، باز هم باید «از معراج» شاهد پیکرهای بیدفاعی باشیم که در میدان، بیسلاح اطلاعاتی رها شدند.